بخش ۱۲ - ادامه
چون بخوانی این غزل با او بگوی
انتظارت میکشم زوتر بپوی
تا بخواهم عذر تو یکبارگی
زانکه از ما دیدهٔ آوارگی
هیچ اندیشه مکن از دشمنان
زانکه دارم بیعدد من دوستان
چون بدانند دوستان احوالهات
رحمت آرند بر تو و آمالهات
بوستان و گلستان آن تواست
بعد از این جان من و جان تو است
باغبان را من کنم دلخوش ز تو
گرچه در دل دارد او آتش ز تو
روز وشب در مجلسم باشی مقیم
نزد من باشی مرا باشی ندیم
آنچه میگویم برو باوی رسان
گو مترس از ناکسان و از کسان
کرد یک یک آن حکایتهای راز
از برای خاطر آن دل نواز
چون صبا را دید بلبل پیش رفت
مست عشق آمد دلش از خویش رفت
دست بوسی کرد وز جان ناله کرد
دیده را چون ابر پر از ژاله کرد
گفت نه برگردنم منت بسی
زانکه از من میکشی زحمت بسی
باز رستی از نگار سنگدل
دلبر هر جائیی پیمان گسل
بخش ۱۱ - غزل: ای پر آتش داشته پیوسته دلبخش ۱۳ - آوردن باد صبا مژدۀ بلبل از گل و بر سر پیمان آمدن او: گفت با بلبل که شادی کن کنون
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون بخوانی این غزل با او بگوی
انتظارت میکشم زوتر بپوی
هوش مصنوعی: وقتی که این غزل را میخوانی، به او بگو که منتظرش هستی و امیدوار به دیدارش زودتر از همیشه هستی.
تا بخواهم عذر تو یکبارگی
زانکه از ما دیدهٔ آوارگی
هوش مصنوعی: من میخواهم یکباره عذر تو را بیان کنم، زیرا از ما نشانههای آوارگی را دیدهام.
هیچ اندیشه مکن از دشمنان
زانکه دارم بیعدد من دوستان
هوش مصنوعی: به هیچوجه به دشمنان فکر نکن، زیرا من دوستان زیادی دارم که به آنها تکیه میکنم.
چون بدانند دوستان احوالهات
رحمت آرند بر تو و آمالهات
هوش مصنوعی: زمانی که دوستان به اوضاع و احوال تو آگاه شوند، نسبت به تو رحمتی خواهند داشت و برای آرزوهایت دعا خواهند کرد.
بوستان و گلستان آن تواست
بعد از این جان من و جان تو است
هوش مصنوعی: باغ و گلهای خوشبو و زیبا از آن توست و پس از این، جان من و تو به هم پیوند خواهد خورد.
باغبان را من کنم دلخوش ز تو
گرچه در دل دارد او آتش ز تو
هوش مصنوعی: باغبان را از وجود تو خوشحال میکنم، هرچند که در دل او شعلهای از عشق توست.
روز وشب در مجلسم باشی مقیم
نزد من باشی مرا باشی ندیم
هوش مصنوعی: روز و شب در کنار من بمانی و همواره همراه من باشی، دوست من.
آنچه میگویم برو باوی رسان
گو مترس از ناکسان و از کسان
هوش مصنوعی: آنچه که میگویم را به او برسان و نترس از افراد بیارزش یا کسانی که بیلطف هستند.
کرد یک یک آن حکایتهای راز
از برای خاطر آن دل نواز
هوش مصنوعی: هر داستان و رازی را به طور جداگانه برای دل لطفدار و دلنشین او بیان کرد.
چون صبا را دید بلبل پیش رفت
مست عشق آمد دلش از خویش رفت
هوش مصنوعی: زمانی که بلبل نسیم را دید، به سمت آن رفت و تحت تأثیر عشق قرار گرفت، به طوری که احساساتش را فراموش کرد.
دست بوسی کرد وز جان ناله کرد
دیده را چون ابر پر از ژاله کرد
هوش مصنوعی: دست بوسی کرد و با دلتنگی نالهای سر داد، چشمانش را مانند ابرهایی کرد که پر از باران هستند.
گفت نه برگردنم منت بسی
زانکه از من میکشی زحمت بسی
هوش مصنوعی: این شعر به این معنی است که او نمیخواهد بار مسئولیت یا مشکلی بر دوشش باشد، چون احساس میکند کسی به خاطر او زحمت زیادی میکشد و این برای او ناپسند است.
باز رستی از نگار سنگدل
دلبر هر جائیی پیمان گسل
هوش مصنوعی: دوباره از محبوب سنگدل که در هر جا پیمان میشکند، رهایی یافتم.