گنجور

بخش ۱ - المقالة السابعه

سالک آمد پیش کرسی دل شده
خاک زیر پایش از خون گل شده
پیش کرسی خیره بر جا ایستاد
همچو کرسی بر سر پا ایستاد
گفت ای صحن مرصع زان تو
صد هزاران قبه سرگردان تو
جملهٔ در فلک در درج تست
مهر خندان در ده و دو برج تست
از تو میگردد فلک ذات البروج
هم افول از تست ظاهر هم عروج
در جهان گر ثابت و گر نایریست
لازم درگاه چون تو سایریست
منطقه بر بسته داری روز و شب
می نیاسائی زمانی از طلب
کهکشان پردانهٔ زرین تر است
در جهان تخم طلب چندین تراست
گر ز یک قطبست عالم را قرار
در جهان تو دو قطبست آشکار
بر زمین وآسمان وسعت تراست
واسع مطلق توئی رفعت تراست
آیة الکرسی است اندر شان ترا
بس بود این آیت و برهان ترا
چون ترا چندین مقام و دولتست
وین همه صدق و صفا و صولتست
میتوانی گر مرا با این شکست
ره نمائی سوی مقصودی که هست
زین سخن کرسی قوی جنبنده شد
گفتی از عرش مجید افکنده شد
گفت من ره جسته ام هر جا ازین
کرسیم زان مانده ام بر پا ازین
آیة الکرسی چو از برکرده ام
در دعا سر سوی عرش آورده ام
میبباید تا هزاران ساله راه
با چنین عمری رسم با جایگاه
چون رسیدم بعد از آن با جای خویش
راه با سر گیرم از سودای خویش
میروم از سر به بن از بن به سر
همچو گوئی بام بام و در به در
هر زمانم زخم چون گوئی رسد
میندانم تا کیم بوئی رسد
آنک ازین سرّش سر یک موی نیست
چون رساند دیگری را روی نیست
سالک آمد پیش آن پیر رجال
داد پیش پیر حالی شرح حال
پیر گفتش ذات کرسی واسعست
آسمان زو خافض و زو رافعست
پای تا سر درّ مکنون آمدست
نوربخش هفت گردون آمدست
هست هر کوکب درو در طلب
می نیاساید زمانی روز و شب
میدود از شوق حضرت هر نفس
میدواند آسمانها را ز پس
هر کرا دایم چنین شوقی بود
تحفهٔ او هر زمان ذوقی بود
پادشاهی ذوق معنی بردنست
نه بزور خشک دینی بردنست
گر چو کرسی سرفرازی بایدت
ترک ملک نانمازی بایدت
ملک دنیا را که بنیادی نهند
گرچه بس عالیست بربادی نهند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سالک آمد پیش کرسی دل شده
خاک زیر پایش از خون گل شده
هوش مصنوعی: سالکی به سمت کرسی دل آمد و در این مسیر، خود را چنان humble و بادست دلی به زمین انداخت که گویی از خون، گل شده است.
پیش کرسی خیره بر جا ایستاد
همچو کرسی بر سر پا ایستاد
هوش مصنوعی: مقابل کرسی ایستاده و به آن نگاه می‌کند، همان‌طور که کرسی خود به‌طور محکم در جای خود ایستاده است.
گفت ای صحن مرصع زان تو
صد هزاران قبه سرگردان تو
هوش مصنوعی: ای صحن زیبا و آراسته، از تو به قدری قبه‌های متنوع و شگفت‌انگیز وجود دارد که دل‌ها را در جستجوی خود به حرکت درآورده است.
جملهٔ در فلک در درج تست
مهر خندان در ده و دو برج تست
هوش مصنوعی: همه چیز در آسمان به عشق و محبت مربوط می‌شود و این نشان از خوشحالی و روشنی در چهره‌ها دارد. این شادی در مکان‌های مختلف، به ویژه در دو برج برجسته، نمایان است.
از تو میگردد فلک ذات البروج
هم افول از تست ظاهر هم عروج
هوش مصنوعی: جهان در گردش خود به وجود تو وابسته است؛ وجود تو باعث پایین آمدن و بالا رفتن همه چیز می‌شود.
در جهان گر ثابت و گر نایریست
لازم درگاه چون تو سایریست
هوش مصنوعی: در این دنیا، چه چیزی پایدار باشد و چه چیزی زودگذر، نیاز است که همچون تو، درگاه باز و زمینه‌ای برای ورود و ارتباط دیگران وجود داشته باشد.
منطقه بر بسته داری روز و شب
می نیاسائی زمانی از طلب
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم آن است که در حالی که زندگی روزانه و شبانه‌ات را در دنیای محدود و بسته‌ای سپری می‌کنی، هرگز لحظه‌ای از تلاش و جست‌جو برای چیزی که به دنبالش هستی، دست نمی‌کشی.
کهکشان پردانهٔ زرین تر است
در جهان تخم طلب چندین تراست
هوش مصنوعی: کهکشان پر از ستاره‌های طلایی در دنیا، نشانه‌ای است از اینکه خواسته‌ها و آرزوهای زیادی برای تو وجود دارد.
گر ز یک قطبست عالم را قرار
در جهان تو دو قطبست آشکار
هوش مصنوعی: اگر همه چیز در جهان به یک قطب وابسته باشد، تو خود دو قطب شناخته‌شده‌ای.
بر زمین وآسمان وسعت تراست
واسع مطلق توئی رفعت تراست
هوش مصنوعی: وسعت تو در زمین و آسمان بی‌پایان است و تویی که بلندی و عظمت را به وجود آورده‌ای.
آیة الکرسی است اندر شان ترا
بس بود این آیت و برهان ترا
هوش مصنوعی: آیة الکرسی به عنوان یک نشانه و دلیل قوی برای عظمت و شان تو کافی است.
چون ترا چندین مقام و دولتست
وین همه صدق و صفا و صولتست
هوش مصنوعی: چون تو این‌قدر مقام و قدرت داری، همه این‌ها نشان‌دهنده صداقت، پاکی و قدرت توست.
میتوانی گر مرا با این شکست
ره نمائی سوی مقصودی که هست
هوش مصنوعی: اگر می‌توانی با این ناکامی من را راهنمایی کنی تا به هدفی که دارم برسم.
زین سخن کرسی قوی جنبنده شد
گفتی از عرش مجید افکنده شد
هوش مصنوعی: از این سخن، به خوبی می‌توان فهمید که قدرت و تأثیر آن به حدی است که گویی از عرش آسمان فرود آمده و کرسی را به حرکت درآورده است.
گفت من ره جسته ام هر جا ازین
کرسیم زان مانده ام بر پا ازین
هوش مصنوعی: گفت: من راه را پیدا کرده‌ام و هر جا که به اینجا رسیده‌ام، از جایی دیگر عقب مانده‌ام.
آیة الکرسی چو از برکرده ام
در دعا سر سوی عرش آورده ام
هوش مصنوعی: وقتی آیه‌الکرسی را از حفظ می‌خوانم، در دعا رو به عرش الهی می‌آورم.
میبباید تا هزاران ساله راه
با چنین عمری رسم با جایگاه
هوش مصنوعی: باید برای مدتی طولانی تلاش کرد تا بتوان به همراهی با جایگاه و مقام خاصی دست یافت.
چون رسیدم بعد از آن با جای خویش
راه با سر گیرم از سودای خویش
هوش مصنوعی: وقتی به مکان خود رسیدم، به یاد آرزوها و خواسته‌هایم می‌افتم و به سراغ آن‌ها می‌روم.
میروم از سر به بن از بن به سر
همچو گوئی بام بام و در به در
هوش مصنوعی: من از ابتدا شروع می‌کنم و به انتها می‌رسم، سپس دوباره از انتها به ابتدای کار می‌آیم، به طوری که گویی مدام در حال رفت و آمد هستم.
هر زمانم زخم چون گوئی رسد
میندانم تا کیم بوئی رسد
هوش مصنوعی: هر بار که زخم جدیدی به من می‌رسد، می‌دانم که تا چه زمانی باید منتظر عطر و بوی خاصی باشم.
آنک ازین سرّش سر یک موی نیست
چون رساند دیگری را روی نیست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هیچ موجودی نمی‌تواند به تمام عمق و رازهای انسان برسد، زیرا هر فرد یک دنیای خاص و منحصر به فرد دارد که دیگران نمی‌توانند به تمامی ابعاد آن پی ببرند. در حقیقت، ارتباط و فهم عمیق بین دو نفر ممکن نیست و هر فرد تنها می‌تواند به بخشی از دیگری نزدیک شود.
سالک آمد پیش آن پیر رجال
داد پیش پیر حالی شرح حال
هوش مصنوعی: یک مسافر به نزد آن سالخورده با تجربه آمد و حال خود را با او درمیان گذاشت.
پیر گفتش ذات کرسی واسعست
آسمان زو خافض و زو رافعست
هوش مصنوعی: پیر به او گفت: خصلت و ماهیت کرسی بسیار گسترش‌یافته است و آسمان نیز از آن برمی‌خیزد و پایین می‌آید.
پای تا سر درّ مکنون آمدست
نوربخش هفت گردون آمدست
هوش مصنوعی: تمام وجودش پر از روشنایی است؛ نوری که از هفت آسمان تجلی می‌کند و به زمین می‌تابد.
هست هر کوکب درو در طلب
می نیاساید زمانی روز و شب
هوش مصنوعی: هر ستاره‌ای در آسمان به دنبال شراب است و هیچ‌گاه نه در روز و نه در شب از جستجوی آن خسته نمی‌شود.
میدود از شوق حضرت هر نفس
میدواند آسمانها را ز پس
هوش مصنوعی: با هر نفس، شوق و عشق به او را منتقل می‌کند و به همین دلیل، آسمان‌ها را به حرکت در می‌آورد.
هر کرا دایم چنین شوقی بود
تحفهٔ او هر زمان ذوقی بود
هوش مصنوعی: هر کسی که همیشه چنین شوق و اشتیاقی داشته باشد، هدیه او هر لحظه حسی تازه و لذت‌بخش خواهد بود.
پادشاهی ذوق معنی بردنست
نه بزور خشک دینی بردنست
هوش مصنوعی: حکومت و سلطنت به وسیله درک صحیح و لذت بردن از معنای زندگی است، نه به وسیله فشار و زور و تحمیل خشک و بی‌روح دین.
گر چو کرسی سرفرازی بایدت
ترک ملک نانمازی بایدت
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی مانند کرسی بلندی داشته باشی و سرافراز باشی، باید از سلطنت و حکمرانی بر نعمت‌های ظاهری و مادی بگذری.
ملک دنیا را که بنیادی نهند
گرچه بس عالیست بربادی نهند
هوش مصنوعی: در دنیا، هر چیزی که به نظر می‌رسد برپایه‌ای قوی ساخته شده، حتی اگر بسیار با ارزش و ممتاز باشد، در نهایت ممکن است به زوال و نابودی دچار شود.