گنجور

بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

گفت چون تابوت موسی بر شتاب
دید فرعونش که میآورد آب
چارصد زیبا کنیزک همچو ماه
ایستاده بود پیش او براه
گفت با آن دلبران دلنواز
هرکه آن تابوتم آرد پیش باز
من ز ملک خویش آزادش کنم
بی غمش گردانم و شادش کنم
چارصد دلبر بیک ره تاختند
خویش را در پیش آب انداختند
گرچه رفتند آن همه یک دلنواز
شد بسبقت پیش آن تابوت باز
برگرفت از آب و در پیشش نهاد
پیش فرعون جفا کیشش نهاد
لاجرم فرعون عزم داد کرد
چارصد مه روی را آزد کرد
سائلی گفتا که ای عهدت درست
گفته بودی هرکه تابوت از نخست
پیشم آرد باز دلشادش کنم
خلعتش در پوشم آزادش کنم
کارچون زان یک کنیزک گشت راست
چارصد را دادن آزادی چراست
گفت اگرچه جمله درنایافتند
نه ببوی یافتن بشتافتند
جمله را چون بود امید یافتن
بر همه باید چو شمعی تافتن
گر یکی زان جمله ماندی ناامید
شب شدی بر چشم او روز سپید
لاجرم گردن گشادم جمله را
خط آزادی بدادم جمله را
آن لعین گر رحمتی در سینه داشت
زان چه مقصودش چو حق را کینه داشت
خلق عالم آشکارا و نهان
جمله خواهانند حق رادر جهان
جمله او را خواستند او مینخواست
تا نخواهد او نیاید کار راست
بادلی پر مهر فرعون لعین
خواست از جان قرب رب العالمین
لیک چون حق مینخواست او را چه سود
کانچه بودش آرزو او را نبود
کار از پیشان اگر بگشایدت
هر دمی صد گونه در بگشایدت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت چون تابوت موسی بر شتاب
دید فرعونش که میآورد آب
هوش مصنوعی: فرعون وقتی تابوت موسی را در حال حرکت دید، به سرعت متوجه شد که کسی در حال آوردن آب است.
چارصد زیبا کنیزک همچو ماه
ایستاده بود پیش او براه
هوش مصنوعی: چهارصد کنیزک زیبا مانند ماه در جلوی او ایستاده بودند.
گفت با آن دلبران دلنواز
هرکه آن تابوتم آرد پیش باز
هوش مصنوعی: هر کسی که تابوت مرا به جلو بیاورد، با دلبران دلنواز صحبت کرده است.
من ز ملک خویش آزادش کنم
بی غمش گردانم و شادش کنم
هوش مصنوعی: من او را از محدودیت‌های خود رها می‌کنم و بدون نگرانی، او را شاد و خوشحال می‌سازم.
چارصد دلبر بیک ره تاختند
خویش را در پیش آب انداختند
هوش مصنوعی: چهارصد دلدار از یک مسیر به صورت دسته‌جمعی گذشتند و برای اینکه خود را نشان دهند، خود را در پیش آب انداختند.
گرچه رفتند آن همه یک دلنواز
شد بسبقت پیش آن تابوت باز
هوش مصنوعی: اگرچه همه آن انسان‌ها رفتند و دل‌نواز بودند، اما در برابر آن تابوت، جلوتر از دیگران دیده می‌شود.
برگرفت از آب و در پیشش نهاد
پیش فرعون جفا کیشش نهاد
هوش مصنوعی: او (موسى) با دستانش آب را برداشت و در برابر فرعون قرار داد و او (فرعون) بدی و ستم خود را بر او روا داشت.
لاجرم فرعون عزم داد کرد
چارصد مه روی را آزد کرد
هوش مصنوعی: در نتیجه، فرعون تصمیم گرفت که چهارصد زن زیبا را آزاد کند.
سائلی گفتا که ای عهدت درست
گفته بودی هرکه تابوت از نخست
هوش مصنوعی: سوالی از کسی پرسید که تو راست گفته بودی، هر کس که از ابتدا تابوتی (پیکری) داشته باشد، باید به سرنوشت خود در این دنیا اعتراف کند.
پیشم آرد باز دلشادش کنم
خلعتش در پوشم آزادش کنم
هوش مصنوعی: مرا در پیش خود آورد و من خوشحالش می‌کنم، لباسش را به تنش می‌زنم و او را آزادی می‌بخشم.
کارچون زان یک کنیزک گشت راست
چارصد را دادن آزادی چراست
هوش مصنوعی: اگر فقط به خاطر یک کنیزک، چهارصد نفر را آزاد کنید، پس چه دلیلی برای این کار وجود دارد؟
گفت اگرچه جمله درنایافتند
نه ببوی یافتن بشتافتند
هوش مصنوعی: می‌گوید اگرچه همه نتوانستند به شناخت و درک حقیقت برسند، اما به خاطر بوی آن تلاش کردند و شتابان رفتند.
جمله را چون بود امید یافتن
بر همه باید چو شمعی تافتن
هوش مصنوعی: امید یافتن به تمامی چیزها باید مانند شمعی روشن و نورانی باشد.
گر یکی زان جمله ماندی ناامید
شب شدی بر چشم او روز سپید
هوش مصنوعی: اگر یکی از آن‌ها ناامید بماند، شب بر او می‌گذرد و روز روشن بر چشمان او نخواهد بود.
لاجرم گردن گشادم جمله را
خط آزادی بدادم جمله را
هوش مصنوعی: بنابراین، بی‌درنگ و بدون تردید، همه را به آزادی دعوت کردم و به آن‌ها اجازه دادم تا آزادانه بیان کنند.
آن لعین گر رحمتی در سینه داشت
زان چه مقصودش چو حق را کینه داشت
هوش مصنوعی: آن موجود شرور اگر در دل خود رحمت و محبت می‌داشت، به خاطر کینه‌ای که از حق در دل داشت، نمی‌توانست به کسی رحم کند.
خلق عالم آشکارا و نهان
جمله خواهانند حق رادر جهان
هوش مصنوعی: تمام موجودات در عالم، چه آن‌ها که در ظاهر هستند و چه آن‌ها که در باطن وجود دارند، همگی به دنبال حقیقت و راهی برای رسیدن به آن در این دنیا هستند.
جمله او را خواستند او مینخواست
تا نخواهد او نیاید کار راست
هوش مصنوعی: همه او را خواستند، ولی او نمی‌خواست. تا او نخواهد، کار درست نمی‌شود.
بادلی پر مهر فرعون لعین
خواست از جان قرب رب العالمین
هوش مصنوعی: با قلبی پر از محبت، فرعون لعنت شده خواست که جان خود را برای قربانی کردن در راه خدا فدا کند.
لیک چون حق مینخواست او را چه سود
کانچه بودش آرزو او را نبود
هوش مصنوعی: اما وقتی که خداوند او را می‌خواست، چه فایده داشت که آنچه آرزو داشت، برایش فراهم نبود.
کار از پیشان اگر بگشایدت
هر دمی صد گونه در بگشایدت
هوش مصنوعی: اگر کارهایت به خوبی اجرا شود، هر لحظه فرصت‌های زیادی برایت فراهم خواهد شد.