بخش ۱۳ - الحكایة و التمثیل
چون سکندر را مسخر شد جهان
وقت مرگ او درآمد ناگهان
گفت تابوتی کنید از بهر من
دخمهٔ سازید پیش شهر من
کف گشاده دست من بیرون کنید
نوحه بر من هر زمان افزون کنید
تا زمال و لشکر و ملک و شهی
خلق میبینند دست من تهی
گر جهان در دست من بودآن زمان
در تهی دستی برفتم از جهان
ملک و مال این جهان جز پیچ نیست
گر همه یابی چو من جز هیچ نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون سکندر را مسخر شد جهان
وقت مرگ او درآمد ناگهان
هوش مصنوعی: زمانی که سکندر بر جهان سلطنت کرد، در لحظههای آخر عمرش ناگهان مرگش فرا رسید.
گفت تابوتی کنید از بهر من
دخمهٔ سازید پیش شهر من
هوش مصنوعی: خواست که برایش تابوتی بسازند و در کنار شهرش، جایگاهی برای او بیافرینند.
کف گشاده دست من بیرون کنید
نوحه بر من هر زمان افزون کنید
هوش مصنوعی: دست من را باز کنید و در هر لحظه بر من نوحه و گریه کنید.
تا زمال و لشکر و ملک و شهی
خلق میبینند دست من تهی
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که مردم فقط به مال و قدرت و سلطنت توجه میکنند، اما من چیزی در دست ندارم و خالی از این نعمتها هستم.
گر جهان در دست من بودآن زمان
در تهی دستی برفتم از جهان
هوش مصنوعی: اگر تمام جهان در اختیار من بود، در آن صورت از بینیازی و فقر، از این دنیا دور میشدم.
ملک و مال این جهان جز پیچ نیست
گر همه یابی چو من جز هیچ نیست
هوش مصنوعی: دنیا و داراییهای آن فقط به ظاهری فریبنده و پیچیده شبیهاند و اگر مانند من به حقیقت نگاه کنی، متوجه میشوی که در نهایت هیچچیز واقعی و پایدار وجود ندارد.