گنجور

بخش ۱ - المقالة السادتة و الثلثون

سالکی کاسرار قدسش دایه بود
پیش حس آمد که اول پایه بود
گفت ای جاسوس ظاهر نام تو
سوی باطن دایما آرام تو
پنج نوبت در همه عالم تراست
شش جهت در زیر فرمان هم تراست
از قدم تا فرق ذات تو منیست
از منی بیرون ذاتت ایمنیست
هر کجا هستیست آنجا ذات تست
نیستی بالای محسوسات تست
چون نمیآمد منی در قرب راست
لاجرم در تو منی از بُعد خاست
چون ترا بعد فراوان پیش بود
تشنگی تو زجمله بیش بود
دایهٔ عقلی و عقل پیر کار
هست از پستان تو یک شیر خوار
دایما در نقل میبینم ترا
در نثار عقل میبینم ترا
تا تو در ظاهر نگردی کار ساز
عقل در باطن نگردد اهل راز
چون زحکمت عقل صاحب راز گشت
پیش درگاه تو باید بازگشت
تا مرا از راز آگاهی دهی
در گدائی خلعت شاهی دهی
حس که بشنود این سخن افسرده شد
شمع پنج ادراکش از غم مرده شد
گفت چون عین منی ذات منست
شرک و بدعت از اضافات منست
کی شراب صرف توحیدم رسد
گر رسد بوئی ز تقلیدم رسد
صد هزاران شاخم از هر سوی من
چون شوم یک قبله و یک روی من
کی بود از کثرتم بگسستگی
تا بگردن در عدد پیوستگی
ذرهٔ آگاهی معنام نیست
جز حیات ظاهر و دنیام نیست
آنکه او را زندگی در ظاهرست
گر ز باطن بوی یابد نادرست
چون مرا از سر معنی نیست بوی
کرده ام بر صورت اعداد خوی
چون مرا از مشک معنی بوی نیست
حس مشرک لایق این کوی نیست
حس ناقص چون دهد کس را کمال
گر گزیرت نیست زوبازی خیال
سالک آمد پیش پیر بحر و بر
حال خود را داد شرحی معتبر
پیر گفتش حس منی اندر منی است
راه او بر وادی ناایمنی است
عالمی پر تفرقه ست از پیش و پس
ندهد او یک ذره جمعیت بکس
بازکن خوی ای پسر از تفرقه
تا نگردد خرقهٔ تو مخرقه
دولت جاوید جمعیت شناس
هرچه بشناسی بدین نیت شناس
تامنی تو زبون میداردت
باد ریشت سرنگون میداردت
تا که از پندار آئی مست خواب
خاک می بس باد ریشت را جواب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سالکی کاسرار قدسش دایه بود
پیش حس آمد که اول پایه بود
هوش مصنوعی: سالک، که اسرار مقدس را دانسته و درک کرده است، زمانی به دنیا آمد که آغاز وجودش در حس و دنیای مادی بود.
گفت ای جاسوس ظاهر نام تو
سوی باطن دایما آرام تو
هوش مصنوعی: ای جاسوس که در ظاهر نام تو به چشم می‌آید، همیشه در باطن آرامش و سکون داری.
پنج نوبت در همه عالم تراست
شش جهت در زیر فرمان هم تراست
هوش مصنوعی: در هر لحظه و در هر نقطه‌ای از جهان، همه چیز تحت کنترل و تسلط تو قرار دارد. هر شش جهت و راستا نیز در زیر فرمان توست.
از قدم تا فرق ذات تو منیست
از منی بیرون ذاتت ایمنیست
هوش مصنوعی: از سر تا پا همه‌ی وجود تو من هستم و جز من هیچ چیز دیگری در تو نیست؛ پس تو از وجود خودت در امان هستی.
هر کجا هستیست آنجا ذات تست
نیستی بالای محسوسات تست
هوش مصنوعی: هر جایی که هستی، آنجا وجود توست و تو خود را در چیزهای ملموس نمی‌بینی.
چون نمیآمد منی در قرب راست
لاجرم در تو منی از بُعد خاست
هوش مصنوعی: وقتی که من به مقام نزدیک نمی‌شدم، در نتیجه از دور به تو عشق ورزیدم.
چون ترا بعد فراوان پیش بود
تشنگی تو زجمله بیش بود
هوش مصنوعی: وقتی که مدت زیادی از بی‌آبی تو گذشته باشد، حس تشنگی‌ات بیشتر خواهد شد.
دایهٔ عقلی و عقل پیر کار
هست از پستان تو یک شیر خوار
هوش مصنوعی: عقل مانند دایهای می‌باشد که در حال رشد و پرورش است و هنوز به کمال نرسیده. این عقل به شدت به آموزش و راهنمایی نیاز دارد تا بتواند به درستی کار کند و به درک عمیق‌تری دست یابد.
دایما در نقل میبینم ترا
در نثار عقل میبینم ترا
هوش مصنوعی: مدام در کلمات و سخنان دیگران تو را می‌بینم و در هدیه دادن به عقل و اندیشه، وجود تو را احساس می‌کنم.
تا تو در ظاهر نگردی کار ساز
عقل در باطن نگردد اهل راز
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به ظواهر دنیا مشغول هستی، عقل و اندیشه غور نخواهد کرد و اهل معرفت قادر به درک مسائل عمیق نخواهند بود.
چون زحکمت عقل صاحب راز گشت
پیش درگاه تو باید بازگشت
هوش مصنوعی: علامت عقل و حکمت صاحب بزرگی و رازها، ما را به این نتیجه می‌رساند که در پیشگاه تو، باید به درون خود بازگردیم و به تفکر و تامل بپردازیم.
تا مرا از راز آگاهی دهی
در گدائی خلعت شاهی دهی
هوش مصنوعی: به من یاد بده که چگونه از رازهای زندگی آگاه شوم و همزمان به من قدرت و عزت عطا کن.
حس که بشنود این سخن افسرده شد
شمع پنج ادراکش از غم مرده شد
هوش مصنوعی: حس وقتی این حرف را می‌شنود، غمگین می‌شود و شمع که نماد روشنایی و آگاهی است، به خاطر اندوه از بین رفته می‌شود.
گفت چون عین منی ذات منست
شرک و بدعت از اضافات منست
هوش مصنوعی: شخصی می‌گوید که وجود او همانند وجود حق است و هرگونه شرک و بدعت تنها به ویژگی‌های اضافی و ساختگی خود او مربوط می‌شود. به عبارتی، حقیقت اصلی او خالص و واحد است و هر آنچه که به اشتباه به آن افزوده شده، خارج از این ذات واقعی است.
کی شراب صرف توحیدم رسد
گر رسد بوئی ز تقلیدم رسد
هوش مصنوعی: کی می‌تواند بگوید که شراب (نماد عشق و حقیقت) فقط به شما می‌رسد وقتی که حتی بویی از تقلید و پیروی دیگران هم می‌آید؟ در واقع، تجربه واقعی و عمیق توحید و وحدت نیازمند رهایی از تقلید و وابستگی به اندیشه‌های دیگران است.
صد هزاران شاخم از هر سوی من
چون شوم یک قبله و یک روی من
هوش مصنوعی: من مانند درختی با صد هزار شاخه هستم که از هر طرف جوانه زده‌ام، اما وقتی که به یک سمت و به یک هدف خاص بروم، همه این شاخه‌ها به یک‌سو متمرکز می‌شوند.
کی بود از کثرتم بگسستگی
تا بگردن در عدد پیوستگی
هوش مصنوعی: چه کسی از تعداد بالای شما جدا شده است تا به شمارش یکپارچه و پیوسته درآید؟
ذرهٔ آگاهی معنام نیست
جز حیات ظاهر و دنیام نیست
هوش مصنوعی: ذره‌ای از آگاهی هیچ معنایی ندارد جز وجود فیزیکی و ظاهری در این دنیا.
آنکه او را زندگی در ظاهرست
گر ز باطن بوی یابد نادرست
هوش مصنوعی: کسی که تنها به ظواهر زندگی می‌پردازد، اگر از عمق وجود چیزی بفهمد، دچار اشتباه خواهد شد.
چون مرا از سر معنی نیست بوی
کرده ام بر صورت اعداد خوی
هوش مصنوعی: من به خاطر اینکه نتوانستم به عمق معنی دسترسی پیدا کنم، از روی ظواهر و عددها به تفسیر و تحلیل پرداختم.
چون مرا از مشک معنی بوی نیست
حس مشرک لایق این کوی نیست
هوش مصنوعی: چون بوی مشک و معنای وجود من به دور است، حس و درک کسی که دچار شرک است، برای درک این مکان مناسب نیست.
حس ناقص چون دهد کس را کمال
گر گزیرت نیست زوبازی خیال
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر نقص احساساتش کمالی را به دست نیاورد، نباید از بازی تخیلات خود دور شود.
سالک آمد پیش پیر بحر و بر
حال خود را داد شرحی معتبر
هوش مصنوعی: یک شخص راهنما به نزد دانا و باتجربه‌ای رفته و وضعیت خود را به طور دقیق و معتبر توضیح می‌دهد.
پیر گفتش حس منی اندر منی است
راه او بر وادی ناایمنی است
هوش مصنوعی: پیر به او گفت که احساس تو در درونت وجود دارد و مسیر تو به دنیایی پر از خطر و ناامنی می‌انجامد.
عالمی پر تفرقه ست از پیش و پس
ندهد او یک ذره جمعیت بکس
هوش مصنوعی: جهان پر از اختلاف و جدایی است و هیچ چیز نمی‌تواند به این وضعیت یک وحدت یا جمعیت معنا ببخشد.
بازکن خوی ای پسر از تفرقه
تا نگردد خرقهٔ تو مخرقه
هوش مصنوعی: دست از جدایی بردار، پسر، تا لباس تو دچار نقصان و بی‌رحمی نشود.
دولت جاوید جمعیت شناس
هرچه بشناسی بدین نیت شناس
هوش مصنوعی: خوشبختی و سعادت پایدار، شناسی و درک عمیق از انسان‌ها و جامعه را می‌طلبد؛ هرچقدر هم که با افراد آشنا شوی، باید با نیت درست و خیرخواهانه آن‌ها را بشناسی.
تامنی تو زبون میداردت
باد ریشت سرنگون میداردت
هوش مصنوعی: اگر تو زبان بگشایی، باد به تو فروتنانه می‌خورد و تو را ذلیل می‌سازد.
تا که از پندار آئی مست خواب
خاک می بس باد ریشت را جواب
هوش مصنوعی: وقتی که از خواب و خیالات برمی‌خیزی، در می‌یابی که تنها ذرات خاکی به دور تو هستند و تو همچنان در پی جوابی برای سوالات و دغدغه‌های درونی‌ات می‌گردی.

حاشیه ها

1388/04/13 20:07
رسته

بیت : 4
غلط: ایمنست
درست : ایمنیست

بیت : 11
غلط: زار
درست : راز
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.