گنجور

بخش ۱۶ - الحكایة و التمثیل

گاو ریشی بود در برزیگری
داشت جفتی گاو و او طاق از خری
از قضا در ده وبای گاو خاست
از اجل آن روستائی داو خواست
گاو را بفروخت حالی خر خرید
گاویش بود و خری بر سر خرید
چون گذشت از بیع ده روز از شمار
شد وبای خر در آن ده آشکار
مرد ابله گفت ای دانای راز
گاو را از خر نمیدانی تو باز

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گاو ریشی بود در برزیگری
داشت جفتی گاو و او طاق از خری
هوش مصنوعی: گاو ریش‌دار در مزرعه‌ای کار می‌کرد و جفت گاوی داشت که او را به نیرنگ کشانده بود.
از قضا در ده وبای گاو خاست
از اجل آن روستائی داو خواست
هوش مصنوعی: در همان محل، بیماری شیوع پیدا کرد و این باعث شد که کشاورز به سراغ مرگ خود برود.
گاو را بفروخت حالی خر خرید
گاویش بود و خری بر سر خرید
هوش مصنوعی: شخصی که گاوش را فروخته حالا یک الاغ خریده است، در حالی که قبل از این هم گاوی داشته و حالا سراغ خرید الاغ رفته است.
چون گذشت از بیع ده روز از شمار
شد وبای خر در آن ده آشکار
هوش مصنوعی: پس از گذشت ده روز از وقوع معامله، این موضوع به وضوح در آن محل آشکار شد.
مرد ابله گفت ای دانای راز
گاو را از خر نمیدانی تو باز
هوش مصنوعی: مرد نادان گفت: ای فرزانه، تو نمی‌دانی که گاو از خر چه تفاوتی دارد!