گنجور

بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

مرگ را مردی بجان مشتاق شد
پیش خواجه بوعلی دقاق شد
گفت من از دست شیطان رجیم
می ندارم ذرهٔ از مرگ بیم
هر دمم جان گوئیا شیطان برد
مرگ نیکوتر بود گر جان برد
خواجه گفت ای چاره خواه نیکبخت
در سرایت از میان بر کن درخت
تا برو گنجشگ ننشیند دگر
بی درختت دیو کی بیند دگر
تا درونت آشیان دیو هست
دایمت از دیو سر کالیو هست
چون بسوزی آشیان دیو پاک
دیو را با تو چه کار ای دردناک

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.