گنجور

بخش ۱۳ - الحكایة و التمثیل

میگریست آن بیدل دیوانه زار
آن یکی گفتش چرائی اشکبار
گفت گیرم میشکیبم برهنه
چون نگریم زانکه هستم گرسنه
گفت اگرچه میکند نانت هوس
چون زگرسنگی بگرید چون تو کس
گفت آخر چون نگریم ده تنه
کاو ازان دارد چنینم گرسنه
تا بگریم همچو ابر نوبهار
لاجرم میگریم اکنون زار زار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میگریست آن بیدل دیوانه زار
آن یکی گفتش چرائی اشکبار
هوش مصنوعی: بیدل دیوانه به شدت گریه می‌کرد و کسی از او پرسید که چرا اینقدر اشک می‌ریزی.
گفت گیرم میشکیبم برهنه
چون نگریم زانکه هستم گرسنه
هوش مصنوعی: گفت اگر من عریان باشم، وقتی به خودم نگاه می‌کنم، چون گرسنه هستم، می‌خواهم که چیزی بخورم.
گفت اگرچه میکند نانت هوس
چون زگرسنگی بگرید چون تو کس
هوش مصنوعی: اگرچه دیگران هوس نان تو را دارند، اما وقتی به سختی و محنت تو فکر می‌کنند، همانند سنگی به گریه می‌افتند.
گفت آخر چون نگریم ده تنه
کاو ازان دارد چنینم گرسنه
هوش مصنوعی: گفت در نهایت چگونه می‌توانم به دهانی نگاه کنم که از آن بی‌نهایت گرسنگی به وجود آمده است.
تا بگریم همچو ابر نوبهار
لاجرم میگریم اکنون زار زار
هوش مصنوعی: من هم‌چون ابرهای بهار، اشک می‌ریزم و در حال حاضر به شدت غمگین هستم.