گنجور

بخش ۱۲ - الحكایة و التمثیل

نان پزی دیوانه و بیچاره شد
وز میان نان پزان آواره شد
شهر میگشتی چو پی گم کردهٔ
گردهٔ میخواستی بی کردهٔ
سایلی پرسید ازو کای حیله جوی
گردهٔ بی کرده چون باشد بگوی
گفت تا من پختمی یک گرده نان
گردهٔ نو در رسیدی همچنان
تا بپختی گردهٔ ای بیخبر
در بر ریشم نهادندی دگر
چون سری پیدا نبد این گرده را
سر بگردید از جنون این مرده را
بر دلم چیزی درآمد از اله
گفت صد گرده مپز یک گرده خواه
روز تا شب گردهٔ نان میبست
گردهٔ آخر رسد از صد کست
خوش خوشی میرو میانراه تو
گردهٔ بی کردهٔ میخواه تو
چارهٔ صد گرده میبایست کرد
تا مرا یک گرده میبایست خورد
این زمان هر روز شکر میخورم
به زنان صد چیز دیگر میخورم
گرترا نان نرسد از حق زان بود
تادلت پیوسته سرگردان بود
زانکه گر سرگشتهٔ نان خواهدش
ندهدش نان زانکه گریان خواهدش

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نان پزی دیوانه و بیچاره شد
وز میان نان پزان آواره شد
هوش مصنوعی: نان‌پزی که دیوانه و بیچاره شده، دیگر در میان نان‌پزان نمی‌تواند بماند و از آن‌ها دور افتاده است.
شهر میگشتی چو پی گم کردهٔ
گردهٔ میخواستی بی کردهٔ
هوش مصنوعی: شهر را می‌گردی، مانند کسی که دنبالهٔ شمعی گم شده باشد، چون تو نیز در پی می‌خواهی ویرانی‌های دل را جستجو می‌کنی.
سایلی پرسید ازو کای حیله جوی
گردهٔ بی کرده چون باشد بگوی
هوش مصنوعی: سوالی از او پرسید که ای فرد زیرک، می‌خواستم بدانم حالتی که بدون تلاش یا زحمت به دست آمده است چگونه است؟ بفرمایید.
گفت تا من پختمی یک گرده نان
گردهٔ نو در رسیدی همچنان
هوش مصنوعی: همین که من شروع به پخت نان کردم، نان تازه‌ای هم به دست تو رسید.
تا بپختی گردهٔ ای بیخبر
در بر ریشم نهادندی دگر
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در خواب و غفلت بودی، دیگران گردن من را آزردند و بر ریش من خندیدند.
چون سری پیدا نبد این گرده را
سر بگردید از جنون این مرده را
هوش مصنوعی: وقتی که هیچ نشانه‌ای از او ظاهر نشد، این گرداب از جنون او به سمت دیگر می‌چرخید.
بر دلم چیزی درآمد از اله
گفت صد گرده مپز یک گرده خواه
هوش مصنوعی: در دل من حسی به وجود آمد که می‌گوید: صد بار هم تلاش نکن، فقط یک بار کافی است.
روز تا شب گردهٔ نان میبست
گردهٔ آخر رسد از صد کست
هوش مصنوعی: انسان در طول روز سخت کار می‌کند و تلاش می‌کند تا به نتیجه‌ای برسد و در نهایت، تنها یک بخش کوچک از زحماتش به ثمر می‌نشیند، که نشان‌دهنده‌ی این است که در زندگی گاهی باید منتظر نتیجه‌ای ناچیز از زحمات زیاد باشیم.
خوش خوشی میرو میانراه تو
گردهٔ بی کردهٔ میخواه تو
هوش مصنوعی: به خوشحالی در مسیر زندگی‌ات قدم بردار و نگران اشتباهات گذشته‌ات نباش.
چارهٔ صد گرده میبایست کرد
تا مرا یک گرده میبایست خورد
هوش مصنوعی: برای رسیدن به یک لقمه نان باید زحمت و تلاش زیادی کشید.
این زمان هر روز شکر میخورم
به زنان صد چیز دیگر میخورم
هوش مصنوعی: در حال حاضر هر روز بابت کارها و اتفاقات خوب، سپاسگزارم و به غیر از آن، چیزهای زیادی دیگر هم تجربه می‌کنم.
گرترا نان نرسد از حق زان بود
تادلت پیوسته سرگردان بود
هوش مصنوعی: اگر روزی به تو نان و روزی نرسد، این به خاطر آن است که دل تو همیشه در تیرگی و سردرگمی باقی می‌ماند.
زانکه گر سرگشتهٔ نان خواهدش
ندهدش نان زانکه گریان خواهدش
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر گرسنگی سرگردان باشد، نان به او داده نمی‌شود، چرا که او صرفاً به دنبال ناله و گریه است.