گنجور

بخش ۱ - المقالة الثانیه

سالک اسراف کرده در طلب
پیش اسرافیل آمد جان بلب
گفت ای در پرده همدم آمده
هم مکرم هم معظم آمده
ای بسر استاده قایم عرش را
عرش کرده خاک پایت فرش را
گه بمیرانی و گه زنده کنی
گاه برداری گه افکنده کنی
پرتو هفت آسمان از نور تست
زندگی جسم و جان از صور تست
صور اینست ازتو تنها نفخ نور
کز نفخت فیه من روحیست صور
چون دم رحمانست با صورت بهم
میتوانی زد خوشی را صور دم
چون در اول صبح صوری دردمی
دیگر از عالم نیاید عالمی
صعقهٔ در جان عالم افکنی
کل موجودات را بر هم زنی
کوه برگیری بدریا درکشی
گاو و ماهی را ببالا برکشی
مهر و مه را روی گردانی سیاه
اختران را افکنی در خاک راه
هر دو عالم را بدامن در نهی
در عدم افشانی و سر بر نهی
باز از صور دوم در هر دو کون
جامه پوشی یک بیک را لون لون
آنچه ازین صورت رود در کار وبار
میکند شرحش قیامت آشکار
ای بیک دم زنده کرده عالمی
پس مرا هم زنده گردان ازدمی
یا مرا از یکدم خود زنده کن
یا بمیران و بخاک افکنده کن
زین سخن تفتی بر اسرافیل زد
گفتی آن دم کرگدن بر پیل زد
گفت ای از خویشتن سیر آمده
همچو گربه در صف شیر آمده
این طلب کز پرده جان تو خاست
ای مخالف کی شود بر پرده راست
من که عالم خردلیم آید مقیم
هر نفس را خر دلی آیم ز بیم
تو که از عالم نباشی خردلی
چون رسی آخر تو در بی اولی
من که در پای دو کون افتاده ام
صور بر لب منتظر استاده ام
تا جهانی خلق را بی جان کنم
بیت معمور از نفس ویران کنم
این جهان و آن جهان با دم زنم
چون دو شیشه هر دو را برهم زنم
چون شوم فارغ ز چندان رستخیز
لرزه بر من افتد و من در گریز
تا چو چندین کار بر عالم گذشت
بر من عاجز چه خواهد هم گذشت
تو برو تا نوحهٔ فردا کنم
بهر جانها ماتم تنها کنم
سالک آمد پیش پیر پیشوا
باز گفتش آنچه بودش ماجرا
پیر گفتش هست اسرافیل پاک
پرتو ایجاد و اعلام هلاک
در عظیمی یک ملک همتاش نیست
از شگرفی پا و سر پیداش نیست
وی عجب هر روز از خوف اله
کمتر از مرغی شود در پیشگاه
ذرهٔ گر بیم او میبایدت
تا ابد تسلیم او میبایدت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سالک اسراف کرده در طلب
پیش اسرافیل آمد جان بلب
هوش مصنوعی: سالک که در پی خواسته‌های خود زیاده‌روی کرده و به هدف‌های بلند نرسیده است، اکنون در برابر فرشته مرگ، اسرافیل، قرار گرفته و جانش به تنگ آمده است.
گفت ای در پرده همدم آمده
هم مکرم هم معظم آمده
هوش مصنوعی: گفت ای کسی که در سایه قرار داری، تو کسی هستی که هم با احترام و هم با عظمت آمده‌ای.
ای بسر استاده قایم عرش را
عرش کرده خاک پایت فرش را
هوش مصنوعی: ای کسی که در برابر تو ایستاده، عرش خداوند را به زیر پای خود فرش کرده‌ای، خاک پای تو سبب فرش شدن عرش شده است.
گه بمیرانی و گه زنده کنی
گاه برداری گه افکنده کنی
هوش مصنوعی: گاهی مایی را می‌کشید و گاهی زنده می‌کنید، گاهی ما را بالا می‌برید و گاهی به زمین می‌زنید.
پرتو هفت آسمان از نور تست
زندگی جسم و جان از صور تست
هوش مصنوعی: تابش هفت آسمان ناشی از نورت است و زندگی جسم و روح به خاطر شکل توست.
صور اینست ازتو تنها نفخ نور
کز نفخت فیه من روحیست صور
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع می‌پردازد که شکل و هویت انسان از تجلی و نور وجودی خداوند ناشی شده است. به عبارت دیگر، وجود انسان نشأت‌گرفته از روح الهی است که به او حیات بخشیده و او را به کمالات برسانده. به طور کلی، آنچه ما به عنوان انسان می‌شناسیم در واقع انعکاسی از نور و روح الهی است که در وجود ما دمیده شده است.
چون دم رحمانست با صورت بهم
میتوانی زد خوشی را صور دم
هوش مصنوعی: زمانی که دم (نفـس) رحمان بر سر تو باشد، می‌توانی با صورت خود به خوشی نزدیک شوی.
چون در اول صبح صوری دردمی
دیگر از عالم نیاید عالمی
هوش مصنوعی: در آغاز صبح، دیگر هیچ شبی را تجربه نخواهم کرد و دنیای جدیدی آغاز می‌شود.
صعقهٔ در جان عالم افکنی
کل موجودات را بر هم زنی
هوش مصنوعی: تأثیر عمیق و شدیدی که در وجود همه موجودات ایجاد می‌کنی، همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهی و به هم می‌زنی.
کوه برگیری بدریا درکشی
گاو و ماهی را ببالا برکشی
هوش مصنوعی: اگر کوه را بگیری و به دریا بیندازی، گاو و ماهی را به سوی بالا می‌کشی.
مهر و مه را روی گردانی سیاه
اختران را افکنی در خاک راه
هوش مصنوعی: اگر از عشق و محبت روی برگردانی، ستاره‌های سیاه و غم‌انگیز را به زمین خواهی انداخت.
هر دو عالم را بدامن در نهی
در عدم افشانی و سر بر نهی
هوش مصنوعی: هر دو جهان را به دامن خود بکش و در بی‌خودی و عدم، خود را فاش نکن و سر خود را پایین نگه‌دار.
باز از صور دوم در هر دو کون
جامه پوشی یک بیک را لون لون
هوش مصنوعی: در دوباره‌سازی زیبایی‌ها در هر دو جهان، یکی از ویژگی‌های بارز این است که هر کدام با رنگ‌ها و شکل‌های متفاوتی خود را می‌پوشانند.
آنچه ازین صورت رود در کار وبار
میکند شرحش قیامت آشکار
هوش مصنوعی: هر آنچه از این ظاهر و شکل بگذرد و در زندگی و امور زندگی ما تاثیر بگذارد، در روز قیامت به وضوح و روشنی بیان خواهد شد.
ای بیک دم زنده کرده عالمی
پس مرا هم زنده گردان ازدمی
هوش مصنوعی: ای کسی که با یک لحظه، جهانی را زنده می‌کنی، پس تو نیز مرا با همان نفس زنده‌ام کن.
یا مرا از یکدم خود زنده کن
یا بمیران و بخاک افکنده کن
هوش مصنوعی: یا مرا طوری زنده نگه‌دار که به تمامی وجودم احساس حیات کنم، یا اینکه مرا رها کن تا در دل خاک فرو روم و از دنیا بروم.
زین سخن تفتی بر اسرافیل زد
گفتی آن دم کرگدن بر پیل زد
هوش مصنوعی: در این جمله، به نظر می‌رسد که شخصی در حال صحبت از تأثیر یک گفت و گو یا یک رویداد مهم است. او به نوعی این تاثیر را به کُرگدن و فیل مرتبط می‌کند، مانند اینکه یک جانور بزرگ و قدرتمند، در لحظه‌ای خاص، به یک موجود دیگر ضربه می‌زند. این موضوع می‌تواند به احساسات قوی و لحظات غافلگیرکننده در زندگی اشاره داشته باشد که بر روی دیگران تأثیر گذاشته و تغییرات عظیمی به وجود می‌آورد.
گفت ای از خویشتن سیر آمده
همچو گربه در صف شیر آمده
هوش مصنوعی: شخصی که از خود خسته شده و به آرامش بیشتری نیاز دارد، به گونه‌ای وارد عرصه‌ای خطرناک شده‌است، مانند گربه‌ای که در میان شیرها قرار گرفته است.
این طلب کز پرده جان تو خاست
ای مخالف کی شود بر پرده راست
هوش مصنوعی: این آرزو که از عمق جان تو نشأت گرفته، ای مخالف، چه زمانی می‌تواند به واقعیت تبدیل شود و به حقیقت بپیوندد؟
من که عالم خردلیم آید مقیم
هر نفس را خر دلی آیم ز بیم
هوش مصنوعی: من که انسانی آگاه هستم، می‌بینم که هر لحظه در دلِ هر کسی بی‌خبرانه خرابی و نگرانی وجود دارد.
تو که از عالم نباشی خردلی
چون رسی آخر تو در بی اولی
هوش مصنوعی: اگر تو در این دنیا و واقعیت وجود نداشته باشی، چگونه می‌توانی به جایی برسی که هیچ شروعی ندارد؟
من که در پای دو کون افتاده ام
صور بر لب منتظر استاده ام
هوش مصنوعی: من که در زیر پای دو معشوق قرار گرفته‌ام، منتظر هستم که چهره‌ی زیبای آنها را ببینم.
تا جهانی خلق را بی جان کنم
بیت معمور از نفس ویران کنم
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم جهانی را بدون روح بسازم و زندگی را از جایی که پر از حیات است، بگیرم.
این جهان و آن جهان با دم زنم
چون دو شیشه هر دو را برهم زنم
هوش مصنوعی: در این جهان و آن جهان، با نفس و صدای خود، مانند دو شیشه که یکی را بر دیگری بزنم، آنها را به هم مرتبط می‌کنم.
چون شوم فارغ ز چندان رستخیز
لرزه بر من افتد و من در گریز
هوش مصنوعی: وقتی از این همه دلهره و اضطراب راحت شوم، لرزشی بر من خواهد افتاد و ناگهان می‌گریزم.
تا چو چندین کار بر عالم گذشت
بر من عاجز چه خواهد هم گذشت
هوش مصنوعی: زمانی که در عالم اتفاقات زیادی رخ می‌دهد، من که ناتوانم، چه وقت از این تغییرات بی‌نصیب خواهم ماند؟
تو برو تا نوحهٔ فردا کنم
بهر جانها ماتم تنها کنم
هوش مصنوعی: تو برو، من آماده‌ام تا برای فردا سوگوار شوم و به یاد جان‌های از دست رفته عزا بگیرم.
سالک آمد پیش پیر پیشوا
باز گفتش آنچه بودش ماجرا
هوش مصنوعی: سالک به پیش پیر و رهبر خود رفت و ماجرایی را که برایش پیش آمده بود، برای او تعریف کرد.
پیر گفتش هست اسرافیل پاک
پرتو ایجاد و اعلام هلاک
هوش مصنوعی: پیر به او گفت که فرشته‌ای به نام اسرافیل وجود دارد، که نور پاکی دارد و مسئول ایجاد و اعلام پایان زندگی است.
در عظیمی یک ملک همتاش نیست
از شگرفی پا و سر پیداش نیست
هوش مصنوعی: در میان افرادی که به عظمت و بزرگی مشهورند، هیچ ‌کس به اندازه او وجود ندارد، زیرا نشانه‌های برجسته و شگرفی از او در صفاتش، مانند پا و سر، قابل مشاهده نیست.
وی عجب هر روز از خوف اله
کمتر از مرغی شود در پیشگاه
هوش مصنوعی: عجب اینجاست که هر روز او از ترس خداوند کمتر از یک پرنده در برابر او می‌شود.
ذرهٔ گر بیم او میبایدت
تا ابد تسلیم او میبایدت
هوش مصنوعی: اگر ذره‌ای از او بترسی، باید برای همیشه تسلیم او باشی.

حاشیه ها

1388/04/12 17:07
رسته

بیت: 5
غلط: صورتست
درست:صور تست
بیت: 25
غلط: ستخیز
درست: رستخیز
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1399/07/21 05:10
کاوه

طفا بیت 22 "افتادهام" به "افتاده ام" و “استادهام” به “استاده ام” اصلاح شود