گنجور

بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

کرد عمرو قیس را مردی سؤال
گفت اگر فردا خدای ذوالجلال
سر بدوزخ در دهد ناگه ترا
در چه شغلی ره بود آنگه ترا
گفت برگیرم عصا و رکوهٔ
میزنم در گرد دوزخ خطوهٔ
زار میگویم که این زندان اوست
وین سزای آنکه اورا داشت دوست
دید آن شب حق تعالی را بخواب
کرد عمرو قیس را حالی خطاب
گفت هان ای بدگمان خلق آفرین
کی کند با دوستان خود چنین
دوستان آید بفردوسم دریغ
کی ز دوزخشان نهم بر حلق تیغ

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کرد عمرو قیس را مردی سؤال
گفت اگر فردا خدای ذوالجلال
هوش مصنوعی: عمرو قیس از مردی سوال کرد که اگر فردا خداوند بزرگ چه خواهد کرد.
سر بدوزخ در دهد ناگه ترا
در چه شغلی ره بود آنگه ترا
هوش مصنوعی: ناگهان در جهنم بر تو گشوده می‌شود، پس در چه راهی رفته‌ای که اکنون در این موقعیت قرار گرفته‌ای؟
گفت برگیرم عصا و رکوهٔ
میزنم در گرد دوزخ خطوهٔ
هوش مصنوعی: گفت عصا را برمی‌دارم و به سمت دوزخ می‌روم، در حالی که با قدرت و اقتدار حرکت می‌کنم.
زار میگویم که این زندان اوست
وین سزای آنکه اورا داشت دوست
هوش مصنوعی: من از شدت ناراحتی و اندوه می‌گویم که اینجا زندان اوست و این عذاب، جزای آن کسی است که او را دوست داشت.
دید آن شب حق تعالی را بخواب
کرد عمرو قیس را حالی خطاب
هوش مصنوعی: عمرو قیس در خواب خویش، جمال و عظمت خداوند را دید و در آن حال با او سخن گفت.
گفت هان ای بدگمان خلق آفرین
کی کند با دوستان خود چنین
هوش مصنوعی: ای شخص بدگمان، آیا خالق هستی با دوستانش چنین رفتار می‌کند؟
دوستان آید بفردوسم دریغ
کی ز دوزخشان نهم بر حلق تیغ
هوش مصنوعی: دوستان به بهشت من می‌آیند، افسوس که آیا می‌توانم آن‌ها را از دوزخ نجات دهم یا نه.