هوش مصنوعی: عیسی، پسر مریم، به غاری رفته بود و در آنجا مردی خوابیده بود.

هوش مصنوعی: برخیز و از خواب غفلت بیرون بیا، تا به دنبال کار و تلاش باشی و بتوانی برای آینده‌ات سرمایه‌ٔ معنوی و مادی جمع‌آوری کنی.

هوش مصنوعی: من برای خودم در دو جهان، کارهایی انجام داده‌ام که تا همیشه به عنوان یک صاحب‌اختیار شناخته شوم.

هوش مصنوعی: مرد گفت: چرا به این کار مشغولی؟ پاسخ داد: دنیا برای من فقط یک تکه کاه شده است.

هوش مصنوعی: من تمام دارایی‌های دنیا را به کسی می‌دهم، اما به سگ نان می‌دهم مانند استخوانی که به او می‌دهم.

هوش مصنوعی: مدتی است که از دنیا بی‌خبر نیستم و هنوز مثل یک کودک در حال بازی و سرگرمی هستم.

هوش مصنوعی: غم و شادی و بازی‌های دنیا چه تاثیری بر من دارند؟ من با غفلت و بی‌توجهی چه کار کنم؟

هوش مصنوعی: عیسی مریم وقتی این حرف را شنید، گفت حالا هر کاری که می‌خواهی انجام بده.

هوش مصنوعی: وقتی از دنیای مادی و مشکلات آن آزاد شوی، آرامش و خواب خوشی را تجربه خواهی کرد. در این حالت، خوشبختی و شادکامی در خواب تو خواهد بود.

هوش مصنوعی: وقتی کسی از دنیا برود، دیگر هیچ کس حامی و دل‌سوز او نیست و کارهای او به سرعت انجام می‌شوند.