حکایت مردی که گشایش میخواست و جواب رابعه به او
بیخودی میگفت در پیش خدای
کای خدا آخر دری بر من گشای
رابعه آنجا مگر بنشسته بود
گفت ای غافل کی این در بسته بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیخودی میگفت در پیش خدای
کای خدا آخر دری بر من گشای
هوش مصنوعی: شخص ناامیدانه و بیخودانه از خدا میخواهد که درهای رحمت و نعمت را به روی او بگشاید.
رابعه آنجا مگر بنشسته بود
گفت ای غافل کی این در بسته بود
هوش مصنوعی: رابعه در آنجا نشسته بود و به کسی گفت: ای نادان، کی این در بسته بود؟