گنجور

بیان وادی حیرت

بعد ازین وادی حیرت آیدت
کار دایم درد و حسرت آیدت
هر نفس اینجا چو تیغی باشدت
هر دمی اینجا دریغی باشدت
آه باشد، درد باشد، سوز هم
روز و شب باشد، نه شب نه روز هم
ازبن هر موی این کس نه به تیغ
می‌چکد خون می‌نگارد ای دریغ
آتشی باشد فسرده مرد این
یا یخی بس سوخته از درد این
مرد حیران چون رسد این جایگاه
در تحیر مانده و گم کرده راه
هرچ زد توحید بر جانش رقم
جمله گم گردد از و گم نیز هم
گر بدو گویند مستی یا نه‌ای
نیستی گویی که هستی یا نه‌ای
در میانی یا برونی از میان
بر کناری یا نهانی یا عیان
فانیی یا باقیی یا هر دوی
یا نهٔ هر دو توی یا نه توی
گوید اصلا می‌ندانم چیز من
وان ندانم هم ندانم نیز من
عاشقم اما ندانم بر کیم
نه مسلمانم نه کافر، پس چیم
لیکن از عشقم ندارم آگهی
هم دلی پرعشق دارم هم تهی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بعد ازین وادی حیرت آیدت
کار دایم درد و حسرت آیدت
هوش مصنوعی: پس از این چالشی که در آن هستی، همیشه با درد و حسرت روبه‌رو خواهی شد.
هر نفس اینجا چو تیغی باشدت
هر دمی اینجا دریغی باشدت
هوش مصنوعی: هر لحظه در اینجا مانند تیری است که به سمت تو پرتاب می‌شود و هر دم در اینجا به نوعی خسارت و افسوس به تو وارد می‌کند.
آه باشد، درد باشد، سوز هم
روز و شب باشد، نه شب نه روز هم
هوش مصنوعی: درد و رنجی وجود دارد که لحظه‌ای آرام نمی‌نشیند و نه روز را حس می‌کند و نه شب را.
ازبن هر موی این کس نه به تیغ
می‌چکد خون می‌نگارد ای دریغ
هوش مصنوعی: از هر موی این فرد، به جای اینکه خون به وسیله تیغ بریزد، احساسات و دردهای عمیقی جاری است که نشان‌دهنده‌ی زخم‌های عاطفی او می‌باشد. افسوس که چنین حالتی به وجود آمده است.
آتشی باشد فسرده مرد این
یا یخی بس سوخته از درد این
هوش مصنوعی: مردی که در آتش و درد جانش می‌سوزد، ممکن است که ظاهراً سرد و بی‌احساس به نظر برسد، اما در عمق وجودش، رنج و زخم‌هایی پنهان دارد که هیچ‌کس از آن‌ها خبر ندارد.
مرد حیران چون رسد این جایگاه
در تحیر مانده و گم کرده راه
هوش مصنوعی: وقتی مردی به این نقطه می‌رسد، در حیرت و سردرگمی فرو می‌رود و راهی را که باید برود، گم کرده است.
هرچ زد توحید بر جانش رقم
جمله گم گردد از و گم نیز هم
هوش مصنوعی: هرچه مفهوم یکتاپرستی و وحدت بر دل او نقش ببندد، همه چیز از او محو و ناپدید می‌شود و حتی خود او نیز به نوعی گم می‌شود.
گر بدو گویند مستی یا نه‌ای
نیستی گویی که هستی یا نه‌ای
هوش مصنوعی: اگر از تو بپرسند که آیا در حال مستی یا عدم وجودی، می‌توانی به سادگی بگویی که هستی یا نیستی.
در میانی یا برونی از میان
بر کناری یا نهانی یا عیان
هوش مصنوعی: این بیت به بررسی موقعیت‌ها و حالت‌های مختلف اشاره دارد. آیا فرد درون‌گرا است یا برون‌گرا؟ آیا در موقعیت‌های پنهان قرار دارد یا در واضح و آشکار؟ در نهایت، به نوعی انتخاب و تفکیک میان این حالات پرداخته می‌شود.
فانیی یا باقیی یا هر دوی
یا نهٔ هر دو توی یا نه توی
هوش مصنوعی: ای فانی، ای جاودانه، یا هر دو هستی، یا نه هیچ کدام از این‌ها، فقط تویی.
گوید اصلا می‌ندانم چیز من
وان ندانم هم ندانم نیز من
هوش مصنوعی: او می‌گوید که اصلاً نمی‌دانم من چه چیزی هستم و حتی نمی‌دانم که آیا نمی‌دانم.
عاشقم اما ندانم بر کیم
نه مسلمانم نه کافر، پس چیم
هوش مصنوعی: من عاشق شده‌ام، اما نمی‌دانم عاشق چه کسی هستم. نه به مذهب مسلمانان تعلق دارم و نه به مذهب کافران، پس وضعیت من چه خواهد بود؟
لیکن از عشقم ندارم آگهی
هم دلی پرعشق دارم هم تهی
هوش مصنوعی: من درباره عشق خود هیچ اطلاعی ندارم، اما دلی پر از عشق دارم و در عین حال خالی از هر چیز دیگر.

خوانش ها

بیان وادی حیرت به خوانش آزاده
بیان وادی حیرت به خوانش فاطمه زندی

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"سیمرغ"
با صدای نیاز نواب (آلبوم سیمرغ)

حاشیه ها

1392/02/22 04:04
امیر

در مصراع دوم بیت هفتم "ازو" صحیح است.
در مصراع دوم بیت دهم "نه ای" صحیح است.