گنجور

بیان وادی فقر

بعد ازین وادی فقرست و فنا
کی بود اینجا سخن گفتن روا
عین وادی فراموشی بود
لنگی و کری و بیهوشی بود
صد هزاران سایهٔ جاوید تو
گم شده بینی ز یک خورشید تو
بحرکلی چون بجنبش کرد رای
نقشها بر بحر کی ماند بجای
هر دو عالم نقش آن دریاست بس
هرک گوید نیست این سوداست بس
هرک در دریای کل گم بوده شد
دایما گم بودهٔ آسوده شد
دل درین دریای پر آسودگی
می‌نیابد هیچ جز گم بودگی
گر ازین گم بودگی بازش دهند
صنع بین گردد، بسی رازش دهند
سالکان پخته و مردان مرد
چون فرو رفتند در میدان درد
گم شدن اول قدم، زین پس چه بود
لاجرم دیگر قدم را کس نبود
چون همه در گام اول گم شدند
تو جمادی گیر اگر مردم شدند
عود و هیزم چون به آتش در شوند
هر دو بر یک جای خاکستر شوند
این به صورت هر دو یکسان باشدت
در صفت فرق فراوان باشدت
گر پلیدی گم شود در بحر کل
در صفات خود فروماند بذل
لیک اگر پاکی درین دریا بود
او چون نَبوَد در میان زیبا بود
نبود او و او بود، چون باشد این
از خیال عقل بیرون باشد این

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بعد ازین وادی فقرست و فنا
کی بود اینجا سخن گفتن روا
هوش مصنوعی: پس از این، اینجا جایی برای فقر و نابودی است؛ آیا در چنین شرایطی جای سخن گفتن وجود دارد؟
عین وادی فراموشی بود
لنگی و کری و بیهوشی بود
هوش مصنوعی: دره‌ی فراموشی مانند جایی است که انسان دچار ناتوانی، نقص در شنوایی و گمگشتگی می‌شود.
صد هزاران سایهٔ جاوید تو
گم شده بینی ز یک خورشید تو
هوش مصنوعی: اگر فقط یک خورشید تو را ببینیم، سایه‌های بی‌شماری از وجود جاودانه‌ات را گم می‌کنیم.
بحرکلی چون بجنبش کرد رای
نقشها بر بحر کی ماند بجای
هوش مصنوعی: وقتی که دریا به جنبش درمی‌آید و تغییر می‌کند، نقش‌ها و تصویرهایی که بر روی آن بوده‌اند، دیگر باقی نخواهند ماند.
هر دو عالم نقش آن دریاست بس
هرک گوید نیست این سوداست بس
هوش مصنوعی: هر دو جهان در واقع، تصویر و نمود دریا هستند. هر کسی که بگوید این وجود ندارد، به حماقت خود ادامه می‌دهد.
هرک در دریای کل گم بوده شد
دایما گم بودهٔ آسوده شد
هوش مصنوعی: هر کس که در دریای بزرگی غرق شده، دائما در حال گم شدن است و از این وضعیت، احساس آرامش می‌کند.
دل درین دریای پر آسودگی
می‌نیابد هیچ جز گم بودگی
هوش مصنوعی: دل در این دریای آرامش هیچ راحتی نمی‌یابد جز گم شدن و فراموشی.
گر ازین گم بودگی بازش دهند
صنع بین گردد، بسی رازش دهند
هوش مصنوعی: اگر از این گم‌شدگی نجاتش دهند، آنگاه می‌تواند زیبایی‌ها و هنرهای بیشتری را ببیند و رازهای بسیاری برایش آشکار خواهد شد.
سالکان پخته و مردان مرد
چون فرو رفتند در میدان درد
هوش مصنوعی: سالکان با تجربه و مردان واقعی هنگامی که در مواجهه با مشکلات و دردها قرار می‌گیرند، بیشتر به شناخت و درک عمیق‌تری از زندگی و عواطف انسانی دست پیدا می‌کنند.
گم شدن اول قدم، زین پس چه بود
لاجرم دیگر قدم را کس نبود
هوش مصنوعی: اگر اولین قدم را گم کرده باشی، دیگر چه اهمیتی دارد؟ نخواهی توانست قدم‌های بعدی را برداری چون کسی نیست که راه را به تو نشان دهد.
چون همه در گام اول گم شدند
تو جمادی گیر اگر مردم شدند
هوش مصنوعی: اگر همه در ابتدای راه گم شدند، تو اگر می‌خواهی موفق شوی، باید در حالت خودت بمانی و به آرامش فکر کنی، حتی اگر دیگران در حال تغییر و تحول هستند.
عود و هیزم چون به آتش در شوند
هر دو بر یک جای خاکستر شوند
هوش مصنوعی: وقتی چوب و هیزم در آتش می‌سوزند، هر دو در نهایت به خاکستر تبدیل می‌شوند و تفاوتی میان آن‌ها وجود ندارد.
این به صورت هر دو یکسان باشدت
در صفت فرق فراوان باشدت
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که هر چند ظاهر افراد ممکن است مشابه باشد، اما در ویژگی‌ها و صفات درونی آن‌ها تفاوت‌های زیادی وجود دارد.
گر پلیدی گم شود در بحر کل
در صفات خود فروماند بذل
هوش مصنوعی: اگر زشتی‌ها در دریا فانی شوند، در ویژگی‌های خود انسان به حیرت می‌افتد و نمی‌تواند از آنچه دارد چشم‌پوشی کند.
لیک اگر پاکی درین دریا بود
او چون نَبوَد در میان زیبا بود
هوش مصنوعی: اگر در این دریا پاکی وجود داشت، آن زیبایی چگونه می‌توانست در میان آن پیدا باشد؟
نبود او و او بود، چون باشد این
از خیال عقل بیرون باشد این
هوش مصنوعی: در غیاب او، او حضور داشت، چگونه ممکن است این موضوع، از تصور و درک عقل فراتر باشد؟

خوانش ها

بیان وادی فقر به خوانش گروه چامه‌خوان
بیان وادی فقر به خوانش آزاده
بیان وادی فقر به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1392/02/06 03:05
امیر

در بیت ما قبل آخر، کتابت صحیح چنین است:
"او چو نبود در میان زیبا بود"

1392/02/06 04:05
امیر

در مصراع دوم بیت دوازدهم "شوند" صحیح است.

1393/09/13 02:12
حامد غفوری

در بیت ما قبل آخر، درستش چنین است:
“او چو نبود در میان زیبا بود”

1393/09/13 02:12
حامد غفوری

سه بیت آخر اشتباه نوشته شده و دو مصراع حذف شده است. درست آن اینچنین است:
لیک گر پاکی درین دریا شود
از وجود خویش ناپیدا شود
جنبش او جنبش دریا بود
او چو نبود در میان زیبا بود
نبود او و او بود چون باشد این
از خیال عقل بیرون باشد این

1395/05/24 01:07
ولگرد

مصرع چهارم "گنگی و کری و بیهوشی بود" صحیح است.

1395/10/21 07:12
فرهاد

هو
بیت چهارم مصرع اول بحر. کلی. باید فاصله باشد
بحر کلی صحیح است.

1399/04/08 19:07
عباس

بیت سوم از آخر:
در صفات خود فروماند به ذُلّ
صحیح است. یعنی با خواری فرو می ماند.

1399/04/08 19:07
عباس

بیت دوم از آخر:
او چو نَبوَد در میان زیبا بود
صحیح است.