گنجور

بیان وادی استغنا

بعد ازین وادی استغنا بود
نه درو دعوی و نه معنی بود
می‌جهد از بی‌نیازی صرصری
می‌زند بر هم به یک دم کشوری
هفت دریا یک شمر اینجا بود
هفت اخگر یک شرر اینجا بود
هشت جنت نیز اینجا مرده‌ایست
هفت دوزخ همچو یخ افسرده ایست
هست موری را هم اینجا ای عجب
هر نفس صد پیل اجری بی سبب
تا کلاغی را شود پر، حوصله
کس نماند زنده در صد قافله
صد هزاران سبز پوش از غم بسوخت
تا که آدم را چراغی برفروخت
صد هزاران جسم خالی شد ز روح
تا درین حضرت دروگر گشت نوح
صد هزاران پشه در لشگر فتاد
تا براهیم از میان با سرفتاد
صد هزاران طفل سر ببریده گشت
تا کلیم الله صاحب دیده گشت
صد هزاران خلق در زنار شد
تا که عیسی محرم اسرار شد
صد هزاران جان و دل تاراج یافت
تا محمد یک شبی معراج یافت
قدر نه نو دارد اینجا نه کهن
خواه اینجا هیچ کن خواهی مکن
گر جهانی دل کبابی دیده‌ای
همچنان دانم که خوابی دیده‌ای
گر درین دریا هزاران جان فتاد
شبنمی در بحر بی‌پایان فتاد
گر فرو شد صد هزاران سر بخواب
ذره‌ای با سایه‌ای شد ز آفتاب
گر بریخت افلاک و انجم لخت لخت
در جهان کم گیر برگی از درخت
گر ز ماهی در عدم شد تا به ماه
پای مور لنگ شد در قعر چاه
گر دو عالم شد همه یک بارنیست
در زمین ریگی همان انگار نیست
گر نماند از دیو وز مردم اثر
از سر یک قطره باران در گذر
گر بریخت این جملهٔ تن‌ها به خاک
موی حیوانی اگر نبود چه باک
گر شد اینجا جزو و کل کلی تباه
کم شد از روی زمین یک برگ کاه
گر به یک ره گشت این نه طشت گم
قطره‌ای در هشت دریا گشت گم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

بیان وادی استغنا به خوانش فاطمه زندی
بیان وادی استغنا به خوانش آزاده

حاشیه ها

1392/01/08 05:04
امیر

به نظر میرسد در بیت شانزدهم کتابت صحیح تر "فرو شد" باشد، نه "فروشد".

1396/06/16 23:09
زهرا

در بیت آخر... در یک نسخه هفت دریا آمده است

1398/10/01 10:01
لیلا قمری

در بیت 15 مصرع دوم به نظر شبنمی صحیح است

1399/05/02 08:08
ali darvishi

شبنم- درست
حتا اگر در نسخه پایه، شب‌نمی آمده باز باید برای خواننده امروز که در هزاران شعر امروز شبنم خوانده و نام خواهرش نیز شبنم است باید شبنمی نوشته شود
وگرنه خوانده خواهد شد: شب، نمی در بحر ...

1400/06/04 21:09
امیرالملک

به جای اینکه سر چند حرف و کلمه بحث کنید و اسیر تصحیح و صورتهای بی فایده باشید از این بیت لذت جان ببرید.

تا کلاغی را شود پر حوصله / کس نماند زنده در صد قافله

استغنا یعنی از سر بینیازی عالم را در بازی کردن است همچون کلاغی که چینه دانش پر شده و خلق را در خون می‌کشد.

یا این بیت

قدر نه نو دارد اینجا نه کهن / خواه اینجا هیچ کن خواهی مکن

هر چیز به قدر در عالم می‌شود و هر کار قدری معین دارد و پدید آمدنی نیست بلکه ازلی است. حال تو هر کار که کنی و نکنی مقدر اوست و بی‌نیاز از توست.

 

1402/07/08 22:10
Shurideh

برادر گرامی، لذت جان اشتباهی بردی! معنای بیت کلاغ این نیست که شما لذت بردی! حاشیه ی حقیر رو بخون بعد اگه تونستی لذت ببر 😂

1402/07/08 23:10
امیرالملک

Shuride یِ عزیز، ابایی از نادانی خود ندارم. ترس از غرور دانایی تو بیشتر دارم.

1402/07/10 20:10
Shurideh

بنده در پاسخ دعوی دانش و شماتتی که بر دیگران رفتید شما رو متذکر شدم

هرچند معنایی جز اینکه بنده عرض کرد بر این بیت مترتب نیست

بزرگی نکردم، حقیقتی بود که باید میگفتم و پشیمان نیستم

1402/07/08 22:10
Shurideh

تا چینه دان یک کلاغ اینجا بخواد پر بشه....! صد قافله عمرشون تموم میشه و میمیرن

1402/07/09 00:10
رضا از کرمان

سلام بر شما 

 عزیزان بنظر حقیر به طول عمر دراز کلاغ داره اشاره میکنه که هر کلاغ در طول عمرش بسیار گردش قافله ما ،وآمدن ورفتن خیلی، از ما را قطعا با چشم خودش خواهد دید، پر شدن حوصله کنایه از پر شدن پیاله عمر کلاغه.

در پناه حق شاد باشید

1402/07/10 20:10
Shurideh

خیر اخوی، این معنا نادرسته

میخاد بگه اون وادی یک لحظش چندین سال روی زمینه

کلاغ نشانه ای از یک موجود کوچک با روزی کمه