بیان وادی توحید
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
واقعا که خیلی خیلی خیلی سخته فهمش
وادی توحید ، پنجمین وادی است
پله 5 هم گفته میشود
نفس و روح یکی میشوند
عبور از مثبت ها و منفی هاست.
عارفی که این وادی را طی کند ، فارغ از غم، شادی، کبر و هوای نفس میشود.
ته ریاصی و کوانتم
همه چیز در همان صفر خلاصه میشود.
اره واردیه پنجم،،وادیی ک صوفیای بزرگ هم نتونستن ردش کنن،،
عارف یا صوفی باید انقدر به خلوص نیت،،پاکی قلب و صافی و سبک بالی روح دست پیدا کند ک بتونه این وادی رو رد کنه......
فک کنم ی جورایی هم داره،،،راز عدد صفر و عدد یک رو میگه،،ک تمام عددها از یک گرفته شده،،
ینی عدد دو میشه ،،یک بعلاوه یک،،،،،،،،یا عدد سه میشه،،یک بعلاوه یک بعلاوه یک
حالا کل استادها و دکترایه ادبیات رو بیار ک این هشت بیت رو توضیح بدن،،،،نمیتونن،،فقط ی صوفی میتونه این شعررو تفسیر کنه.......
در نهایت واقعا شعرهایه عطار،،،،فهمش،سخت و سنگینه...............
سلام.نظردوستانوخوندم.هیشکدوم نتونستین تفسیرش کنین.وقتی معنی احد و واحد روبدونین و معنی یکی ویکککککی روبدونین کامل این8بیت روتفسیرخواهین کرد.مثل آب خوردن
سلام.نظردوستانوخوندم.هیشکدوم نتونستین تفسیرش کنین.وقتی معنی احد و واحد روبدونین و معنی یکی ویکککککی روبدونین کامل این8بیت روتفسیرخواهین کرد.مثل آب خوردن.
همه چیز در پی یککککی هستش.همه چیز ازیککککی شروع وبه یککککی ختم میشه.حتی یکی هم درپی یکککککی هستش.یکی وجودهستش ویکککککی ذات هستش.ذات خداوندتنها
چون یک اندر یک بسی بینی مدام(یک×یک×یک×...)
آن یک اندر یک، یکی باشد تمام(یک×یک×یک×...=یک)
علم ریاضیات را به یقین در این شعر عطار میتوان دید ! اعداد ابتدا و انتهایش معلوم نیست :چون ازل گم شد ابد هم جاودان/ از ازل قطع نظر کن وز ابد
عدد صفر هم گویی عدد خاصی ست که هیچ است ولی میتواند به بزرگی نقش ایفا کند :هردو را کی هیچ ماند این میان
ولی اینجا به نظرم این صفر را به بزرگی توصیف کرده ؛ یعنی خدا را بزرگ توصیف کرده ؛ ولی جالب است که خدا را برابر با صفر یا همین هیچ گذارده و این هیچ را با هر هیچ دیگری،برابری نداده ... بلکه به آن هیچی گفته ... هیچ یعنی پوچ و هیچی یعنی هیچ چیزی ... و آن چیزی میتواند هر چیزی باشد ...
اما همه اینها بازی با کلمات و اعداد است و بس . توصیف یگانگی و یکتایی و بزرگی خدا را خواسته با این معما پیچیده برای درگیر کردن ذهن مخاطب یک ایده جالبی هست یقینا !
جالب است که اعداد یه دسته اند (همه میدانیم ) که : اعداد اول ، اعداد مرکب و عدد یک هم که استثنا هست نه اول و نه مرکب .پس تا اینجا یکتایی خدا !
اعداد باز هم دسته بندی میشوند به اعداد مثبت ، اعداد منفی و صفر که نه مثبت و نه منفی ست .
میتوان گفت منفی را چون قبل از صفر و اعداد مثبت برمیشماریم ، همان ازل بدانیم و مثبت را همان ابد ...
و صفر ... ؛
صفر را یا میتوان گفت خداست یا میتوان گفت زندگی واقعی ... که زندگی واقعی انسان با رسیدن به هدف اصلی او تحقق میابد ... چون انسان تا به هدف خود نرسد آرام نمیگیرد و هر چند زندگی میکند و نفس میکشد ولی واقعا زندگی میکند ! زندگی کردن به معنا سکوت و آرامش است ... آرامش دل ... آرامش خاطر ؛
اما در مورد صفر هم بگویم که باز همگان میدانند ولی برای آنکه ناگفته نماند : صفر هر چند عدد کوچکی است و نا چیز ولی ، همین صفر را وقتی به تعداد دلخواه مقابل اعداد قرار دهیم هر بار بر ارقام عدد موردنظر افزوده میشود و بزرگتر میشود ، و اگر این صفر را از سمت چپ به عدد اضافه کنیم میتوانیم آن عدد را کوچکتر کنیم که منظورم همان اعشار است ؛ از طرفی هر عددی هم که به توان صفر برسد برابر با یک میشود ؛ هر عددی تقسیم بر صفر شود بی معنا میشود ؛هر عددی در صفر ضرب شود صفر میشود ؛ صفر فاکتوریل هم یک میشود ... بحث صفر بحث مفصلی ست و این عدد به ظاهر کوچک کارها میکند ... شاید این ارتباط صفر با خدا در این شعر، این است که خداوند از تمامی قدرت و اختیارات خود برابر انسان ها ، کناره گیری کرد و این قدرت و اختیار به خود انسان وانهاد .اما باز هم خداوند خلقت خود را به گونه ای نمود که هرچند انسان قدرت و اختیار دارد اما سرنوشت انسان به همان هدف اصلی خلقتش حرکت میکند و این حرکت مداوم است که نشان از قدرت پنهان خداوند در امورات دنیاوی دارد ؛ همین قدرت انسان که باز هم به قدرت اوست ... بردباری خدا در انجام هر کاری که انسان خواهد ..به گونه ای که جز بهترین ها به وسیله ما انسان ها و با تأیید پروردگار مقدور نیست ... ؛ .
در نهایت پوزش بسیار از بلندی بسیارم .
ناپیدای پر پیدا
نوشته پربار شما بشدت عمیق بود و شما بسیار وجود متصل و الهی دارید.
نور و برکت و عشق الهی بر زندگی تان چون باران بهاری بر وجود الهی تان ببارد. بیش بادا عاشقان
صفر اگر ازل است، کوچکی آن ناپیداست، چرا که فرا تر از کوچک است و هیچ است، هرچند در همین هیچ همه چیز است و هر عددی جز صفر از درون این بیرون آمده
و یک نیز اگر ابد است، بزرگی آن ناپیداست، بینهایت یک را کنار هم قراردهیم عددی بزرگ پدید می آید اما باز به آن عدد بزرگ میتوان یک یکِ دیگر افزود تا باز بزرگتر شود
پس صفر در ازل بی انتها و یک هم در ابد بی انتهاست
پس من چرا این متن را نوشتم و تویی که خواندی چه سودی بردی؟ هیچ
هر دو را کس هیچ ماند در مبان
برای فهم کامل شعر لطفا به برنامه ۴۸ و ۴۹ ری استارت حسینی مراجعه کنید