گنجور

قصه رانده شدن آدم از بهشت

کرد شاگردی سؤال از اوستاد
کز بهشت آدم چرا بیرون فتاد
گفت بود آدم همی عالی گهر
چون به فردوسی فرو آورد سر
هاتفی برداشت آوازی بلند
کای بهشتت کرده از صد گونه بند
هرک در هر دو جهان بیرون ما
سر فرو آرد به چیزی دون ما
ما زوال آریم بر وی هرچ هست
زانک نتوان زد به غیر دوست دست
جای باشد پیش جانان صد هزار
جای بی‌جانان کجا آید به کار
هرک جز جانان به چیزی زنده شد
گر همه آدم بود افکنده شد
اهل جنت را چنین آمد خبر
کاولین چیزی دهند آنجا جگر
اهل جنت چون نباشد اهل راز
زآن، جگر خوردن ز سر گیرند باز

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کرد شاگردی سؤال از اوستاد
کز بهشت آدم چرا بیرون فتاد
هوش مصنوعی: شاگردی از استادش پرسید که چرا آدم از بهشت بیرون رانده شد.
گفت بود آدم همی عالی گهر
چون به فردوسی فرو آورد سر
هوش مصنوعی: آدم سخن گفت که انسان با ارزش و بافضیلت است، اما هنگامی که به فردوسی احترام می‌گذارد، سر خود را می‌کشد پایین.
هاتفی برداشت آوازی بلند
کای بهشتت کرده از صد گونه بند
هوش مصنوعی: شخصی با صدای بلند ندا می‌دهد که ای کسی که بهشتت پر از انواع محدودیت‌ها شده است.
هرک در هر دو جهان بیرون ما
سر فرو آرد به چیزی دون ما
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دو جهان چیزی را به خود نسبت بدهد و به چیزی کم‌تر از ما سر تسلیم فرود آورد، در واقع از مقام و ارزش خود پایین‌آورده است.
ما زوال آریم بر وی هرچ هست
زانک نتوان زد به غیر دوست دست
هوش مصنوعی: ما هر چیزی را که داریم بر او می‌نگریم و از آن می‌گذریم، زیرا نمی‌توانیم به غیر از دوست به چیزی دیگر تکیه کنیم.
جای باشد پیش جانان صد هزار
جای بی‌جانان کجا آید به کار
هوش مصنوعی: جایگاه و مقام در نزد محبوب بسیار ارزشمند است و هیچ جایی در دنیا برای کسانی که بی‌محبت و بی‌علاقه‌اند، اهمیت ندارد.
هرک جز جانان به چیزی زنده شد
گر همه آدم بود افکنده شد
هوش مصنوعی: هر کسی که جز دوست واقعی و محبوبش به چیزی دیگر وابسته شود، زندگی‌اش بی‌معنا و دور از حقیقت خواهد بود. حتی اگر آن فرد هم انسان باشد، در نهایت به بی‌راهه رفته است.
اهل جنت را چنین آمد خبر
کاولین چیزی دهند آنجا جگر
هوش مصنوعی: خبر رسید که اهل بهشت اولین چیزی که به آنها داده می‌شود، جگر است.
اهل جنت چون نباشد اهل راز
زآن، جگر خوردن ز سر گیرند باز
هوش مصنوعی: اگر اهل بهشت کسانی که فهم و اسرار را درک نمی‌کنند نباشند، پس خوردن جگر از شدت عذاب و رنج از سر می‌گیرد.

خوانش ها

قصه رانده شدن آدم از بهشت به خوانش گروه چامه‌خوان
قصه رانده شدن آدم از بهشت به خوانش آزاده

حاشیه ها

1396/09/27 22:11
آرش

در برخی نسخه ها بیت جای باشد پیش جانان صد هزار .....اینگونه آمده است
جان چه باشد پیش جانان صد هزار. جان بی جانان کرا آید به کار
* در صفحه 364 منطق الطیر تصحیح دکتر پورنامداریان در شرح مصراع ((کاولین چیزی دهند آنجا جگر )) آمده است که این مصراع اشاره دارد به حدیثی از رسول اکرم ص : اولین چیزی که اهل بهشت خورند بهترین و خوشمزه ترین بخش جگر ماهی است الجامع الصغیرجلد 1 صفحه 432
اهل راز منظور طالبان قرب الهی هستند
جگر خوردن یعنی درد کشیدن چون اهل جنت هر چند به بهشت می رسند اما پیوسته از اینکه از دیدار حق محرومند رنج میکشند

1403/09/15 21:12
افسانه چراغی

جگر خوردن: غم و غصه خوردن، رنج و سختی کشیدن