حکایت عمر که میخواست خلافت را بفروشد
چون عمر پیش اویس آمد به جوش
گفت افکندم خلافت در فروش
این خلافت گر خریداری بود
میفروشم گر به دیناری بود
چون اویس این حرف بشنید از عمر
گفت تو بگذار و فارغ در گذر
تو بیفکن، هرک راباید، ز راه
باز برگیرد شود در پیشگاه
چون خلافت خواست افکندن امیر
آن زمان برخاست از یاران نفیر
جمله گفتندش مکن ای پیشوا
خلق را سرگشته از بهر خدا
عهدهٔ در گردنت صدیق کرد
آن نه بر عمیا که بر تحقیق کرد
گر تو میپیچی سر از فرمان او
این زمان از تو برنجد جان او
چون شنید این حجت محکم عمر
کار ازین حجت برو شد سخت تر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون عمر پیش اویس آمد به جوش
گفت افکندم خلافت در فروش
هوش مصنوعی: زمانی که عمر به اویس رسید و به شدت احساساتی شد، گفت که مقام خلافت را در اختیار تجارت و کارهای دیگر قرار دادم.
این خلافت گر خریداری بود
میفروشم گر به دیناری بود
هوش مصنوعی: اگر کسی واقعا به این مقام و مسؤولیت اهمیت میداد و ارزشی برای آن قائل بود، من آن را میفروختم حتی با یک دینار.
چون اویس این حرف بشنید از عمر
گفت تو بگذار و فارغ در گذر
هوش مصنوعی: وقتی اویس این صحبتها را از عمر شنید، به او گفت که تو بیخیال شو و از این موضوع گذر کن.
تو بیفکن، هرک راباید، ز راه
باز برگیرد شود در پیشگاه
هوش مصنوعی: هر کس را که باید از راه منحرف کنی، به او بیفکن و او را به حضور خود دعوت کن.
چون خلافت خواست افکندن امیر
آن زمان برخاست از یاران نفیر
هوش مصنوعی: زمانی که امیر تصمیم به برکناری یا سرنگونی خلیفه گرفت، یاران او به حالت اعتراض و ناله درآمدند و به حرکت درآمدند.
جمله گفتندش مکن ای پیشوا
خلق را سرگشته از بهر خدا
هوش مصنوعی: همه به او گفتند، ای رهبری که مردم را به خاطر خدا گمراه کردهای، این کار را نکن.
عهدهٔ در گردنت صدیق کرد
آن نه بر عمیا که بر تحقیق کرد
هوش مصنوعی: دوست صدیق، مسئولیتهایی را بر دوش تو گذاشت، نه به خاطر نادانی، بلکه به خاطر آگاهی و تحقیق.
گر تو میپیچی سر از فرمان او
این زمان از تو برنجد جان او
هوش مصنوعی: اگر تو از دستورات او سرپیچی کنی، در این صورت جان او از تو ناراحت خواهد شد.
چون شنید این حجت محکم عمر
کار ازین حجت برو شد سخت تر
هوش مصنوعی: وقتی عمر این دلیل قوی را شنید، کار برای او از این دلیل حتی سختتر شد.