گنجور

دو چیزی که پیر ترکستان دوست میداشت

داد از خود پیرتر کستان خبر
گفت من دو چیزدارم دوست تر
آن یکی اسبست ابلق گام زن
وین دگر یک نیست جز فرزند من
گر خبر یابم به مرگ این پسر
اسب می‌بخشم به شکر این خبر
زانک می‌بینم که هستند این دو چیز
چون دو بت در دیدهٔ جان عزیز
تا نسوزی و نسازی همچو شمع
دم مزن از پاک بازی پیش جمع
هرک او در پاک بازی دم زند
کار خود تا بنگرد بر هم زند
پاک بازی کو به شهوت نان خورد
هم در آن ساعت قفای آن خورد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

داد از خود پیرتر کستان خبر
گفت من دو چیزدارم دوست تر
هوش مصنوعی: پیرمرد از خود بزرگ‌تر خبر داد و گفت که من دو چیز دارم که برایم عزیزتر از همه چیز است.
آن یکی اسبست ابلق گام زن
وین دگر یک نیست جز فرزند من
هوش مصنوعی: یکی از آن‌ها اسب ابلق است که با وقار قدم می‌زند و دیگری تنها فرزند من است که هیچ چیز جز او نیست.
گر خبر یابم به مرگ این پسر
اسب می‌بخشم به شکر این خبر
هوش مصنوعی: اگر خبر مرگ این پسر را بشنوم، به خاطر این خبر اسبی را به عنوان شکرانه می‌دهم.
زانک می‌بینم که هستند این دو چیز
چون دو بت در دیدهٔ جان عزیز
هوش مصنوعی: چون می‌بینم که این دو چیز همچون دو بت در دیدهٔ جانم عزیز هستند.
تا نسوزی و نسازی همچو شمع
دم مزن از پاک بازی پیش جمع
هوش مصنوعی: تا زمانی که خودت نسوزی و دیگران را هم گرفتار نکنید، درباره‌ی پاکی و بی‌نیازی خودت صحبت نکن.
هرک او در پاک بازی دم زند
کار خود تا بنگرد بر هم زند
هوش مصنوعی: هر کسی که در پاکی و صداقت تلاش کند، باید از کارهای خود مراقبت کند تا ببیند آیا به درستی انجام می‌شود یا خیر.
پاک بازی کو به شهوت نان خورد
هم در آن ساعت قفای آن خورد
هوش مصنوعی: اگر آدمی در زندگی‌اش به طرز صحیح و بدون نیشهای شهوت و هوس زندگی کند، در همان لحظه به عواقب کارهایش پی می‌برد و به فکر خود می‌افتد.

خوانش ها

دو چیزی که پیر ترکستان دوست میداشت به خوانش آزاده

حاشیه ها

1391/10/14 05:01
امیر م

کتابت مصراع اول بدین صورت تصحیح شود:
داد از خود پیر ترکستان خبر