گنجور

حکایت شهریاری که قصری زرنگار کرد

شهریاری کرد قصری زرنگار
خرج شد دینار بر وی صد هزار
چون شد آن قصر بهشت آسا تمام
پس گرفت از فرش آرایش نظام
هر کسی می‌آمدند از هر دیار
پیش خدمت با طبقهای نثار
شه حکیمان و ندیمان را بخواند
پیش خویش آورد و بر کرسی نشاند
گفت این قصر مرا در هیچ‌حال
هیچ باقی هست از حسن و کمال
هر کسی گفتند در روی زمین
هیچ کس نه دید و نه بیند چنین
زاهدی برجست، گفت ای نیک بخت
رخنه‌ای ماندست و آن عیب است سخت
گر نبودی قصر را آن رخنه عیب
تحفه دادی قصر فردوسش ز غیب
شاه گفتا من ندیدم رخنه‌ای
هم برانگیزی تو جاهل فتنه‌ای
زاهدش گفت ای به شاهی سرفراز
رخنه‌ای هست آن ز عزرائیل باز
بوک آن رخنه توانی کرد سخت
ورنه چه قصر تو و چه تاج و تخت
گرچه این قصرست خرم چون بهشت
مرگ بر چشم تو خواهد کرد زشت
هیچ باقی نیست، هست اینجای زیست
لیک باقی نیست، این را حیله چیست
از سرای و قصر خود چندین مناز
رخش کبر و سرکشی چندین متاز
گر کسی از خواجگی و جای تو
با تو عیب تو بگوید وای تو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شهریاری کرد قصری زرنگار
خرج شد دینار بر وی صد هزار
هوش مصنوعی: پادشاهی کاخی زیبا و مجلل ساخت و برای آن صد هزار دینار خرج کرد.
چون شد آن قصر بهشت آسا تمام
پس گرفت از فرش آرایش نظام
هوش مصنوعی: زمانی که آن قصر زیبا و بهشتی به طور کامل ساخته شد، آرایش و زیبایی آن را از زمین برداشتند.
هر کسی می‌آمدند از هر دیار
پیش خدمت با طبقهای نثار
هوش مصنوعی: افرادی از مناطق مختلف می‌آمدند و با هدایای خود به خدمت پیش‌کش می‌کردند.
شه حکیمان و ندیمان را بخواند
پیش خویش آورد و بر کرسی نشاند
هوش مصنوعی: شاه، حکیمان و دوستان خود را فراخواند و آنها را نزدیک خود آورد و بر کرسی نشاند.
گفت این قصر مرا در هیچ‌حال
هیچ باقی هست از حسن و کمال
هوش مصنوعی: او گفت که این قصر هیچ‌گاه از زیبایی و کمال خالی نیست و همیشه دارای ویژگی‌های خوب است.
هر کسی گفتند در روی زمین
هیچ کس نه دید و نه بیند چنین
هوش مصنوعی: هر کسی که در دنیا زندگی کرده، هرگز نظیر این شخص را نه دیده و نه خواهد دید.
زاهدی برجست، گفت ای نیک بخت
رخنه‌ای ماندست و آن عیب است سخت
هوش مصنوعی: شخصی پرفاضله به فردی خوشبخت گفت: در وجود تو نقطه ضعفی وجود دارد که به شدت نگران‌کننده است.
گر نبودی قصر را آن رخنه عیب
تحفه دادی قصر فردوسش ز غیب
هوش مصنوعی: اگر رخنه‌ای در قصر نبود، عیب و نقصش هدیه‌ای است که قصر بهشت را از عالم غیب به ما معرفی کرده است.
شاه گفتا من ندیدم رخنه‌ای
هم برانگیزی تو جاهل فتنه‌ای
هوش مصنوعی: شاه می‌گوید: من هرگز ندیدم که تو، ای نادان، بتوانی باعث ایجاد تفرقه یا آشوبی شوی.
زاهدش گفت ای به شاهی سرفراز
رخنه‌ای هست آن ز عزرائیل باز
هوش مصنوعی: زاهد به شخصی می‌گوید که ای کسی که در جلال و عظمت شاهانه به سرمی‌بری، یک نقطه ضعفی وجود دارد که آن را از عزرائیل، فرشته مرگ، پنهان نمی‌توان کرد.
بوک آن رخنه توانی کرد سخت
ورنه چه قصر تو و چه تاج و تخت
هوش مصنوعی: اگر بتوانی به دل کسی نفوذ کنی و او را تحت تأثیر قرار دهی، ارزشش بیشتر از هر قصر یا تاج و تختی است که داشته باشی.
گرچه این قصرست خرم چون بهشت
مرگ بر چشم تو خواهد کرد زشت
هوش مصنوعی: هرچند این قصر زیبا و دل‌انگیز مانند بهشت است، اما مرگ، آن را در نظر تو زشت خواهد کرد.
هیچ باقی نیست، هست اینجای زیست
لیک باقی نیست، این را حیله چیست
هوش مصنوعی: هیچ چیزی باقی نمانده، فقط زندگی جاری است، اما چیزی که پایدار باشد وجود ندارد. این موضوع چه دلیلی دارد؟
از سرای و قصر خود چندین مناز
رخش کبر و سرکشی چندین متاز
هوش مصنوعی: از کاخ و خانه‌ات به خاطر تکبر و خودبرتربینی‌ات کم نداشته باش.
گر کسی از خواجگی و جای تو
با تو عیب تو بگوید وای تو
هوش مصنوعی: اگر کسی که در موقعیت بالایی قرار دارد به شما عیب‌جویی کند، نشان‌دهنده‌ی خوبی برای شما نخواهد بود و باید از این موضوع ناراحت شوید.

خوانش ها

حکایت شهریاری که قصری زرنگار کرد به خوانش آزاده

حاشیه ها

1391/09/01 05:12
امیر م

در مصراع دوم بیت چهاردهم "متاز" صحیح است.

1403/11/08 13:02
mogh

در بیت پنجم درست این است

گفت این قصد مرا در هیچ حال

هیچ باقی نیست از حسن و کمال 

لطفا تصحیح شود