فی فضیلةامیرالمؤمنین علی رضی الله عنه
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
یکی یهود و مسلمان نزاع می کردند
چنانکه خنده گرفت از حدیث ایشانم
به طیره گفت مسلمان گرین قباله من
درست نیست خدایا یهود میرانم
یهود گفت به تورات می خورم سوگند
وگر خلاف کنم همچو تو مسلمانم
گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد
بخود گمان نبرد هیچکس که نادانم
بدیهیست کسیکه دربین شیعیان متولد وپرورش یابد قاعدتا اهل تشیع میشود واگرهمو بین اهل تسنن متولد وپرورش یا فته بود اهل سنت میشد و همچنین اگر کسی بین مسیحیان تربیت شود مسیحی و بین یهود یهودی ویا بین بودائیان بودائی میشود و... (وهم ممکنست کسانی در شرایطی که داند افکار افکار ماتریالیستی وغیره پیدا کنند) صرفنظر از بعضی استثناها تاثیر محیط واقعیتی غیر قابل انکار است وبا نگرشی سطحی به شکل پراکندگی مذاهب در سرزمینهای مختلف بداهتا برهر کس معلوم میشود.
میپرسیم آیا نسلهاو تاریخ و جغرافیا باید حقیقت مرام و مذهب ماراتعیین کند یا تاملات خودمان؟
در قرآن میخوانیم :" ان اکرمکم عندالله اتقیکم" در میان شعوب وقبایل و لابد فرقه ها گرامیترین کس نزد خدا با تقوا ترین آنهاست ( در اینجا تقوی به معنی کلی پرهیز از وابستگی های خیالی بدنیا وحاصلش آزادی ورهائی است و رهائی موجب قربت و اتصال به مبدا است)
وباز در قرآنست که از اهل ایمان و یهود ونصاری و ستاره پرستان هرکدام به حقیقت ایمان برسند فارغ از خوف وحزن میگردند و ماجورند(ان الذین آمنوا والذین هادوا...الخ.س بقره)
پس اگر به دین میراثی اکتفا نکنیم وحقیقت آنرا را از اسا س متوجه شویم اختلافات فرقه ای در ذهنمان کم رنگ یا بیرنگ میشود
از طرفی بعضی اختلاف نظرها( نه جنگ وجدال عقاید ) میتواند سودمند باشد وباعث تحقیق و تامل و تحرک افکار گردد.
در اینجا بعضی دوستان نکات خوبی راهم نوشته اند خصوصا ابیاتی از سعدی بسیارآموزنده است
چهارسد جلد کتاب ابن عربی تحریف شده است ؟!
اسلام دین کمال است و دانش. اسلام کامل ترین دین هاست. گمان مبرید که ما اهل تشیع و پیروان امیرالمومنین و سیدالوصیین علی مرتضی سلام الله علیه از سر عادت و پیرو گذشتگان است که اگر از اثر تاملات و حقایق نبود ما را بخاطر بهره نبردن از حجت باطن آتش شایسته است چه هر مسلمان باید عالم باشد و اسلام دین تفکر و علم می باشد. برای آشنایی با این حقایق شما را به بیانات عالم مکرم شیخ حسن زاده ی آملی ارجاع می دهم.
پیوند به وبگاه بیرونی
در ضمن فراموش نکن که تو با آنکه دوست داری و پیروی محشور می شوی، حالا بابکر یا علی؟
ما ز محبان علی و عمر، بحث نداریم ز خیر و ز شر
حشر محبان علی با علی، حشر محبان عمر با عمر
غطار با گفتن این سخن علوی شد و در مقابل متعصبین تقیه کرد. کیست که برسد به نزد ذات مبارک و علی ولی الله از زبانش جاری نشود.
سلام و درود به حق جویان...
دوستان و شیعیان واقعی ، اهل سنت هستن که بدون هیچ افراطی ،راه حضرت علی (رض) را ادامه میدهند ، نه اینکه فقط تنها در کلامشان باشد.
خوبه انسان برای انتخاب دینش تحقیق کنه...اما تحقیق این نیست که من که اهل سنت رسول الله(ص) هستم ، اهل تشیع را از کتابهای اهل سنت یا دیگر 100 فرقه اهل تشیع بررسی کنم....انسان باید همه ادیان را از دین خودشان تحقیق کند و عقاید آنها را از دین خودشان بداند بهتر است.....
چون در نوشته آقای محسن این معلوم میشود که هیچ اطلاعی از اهل سنت ندارد.....
اهل سنت عاشقان راستین اهل بیت و حضرت علی (رض) هستند...این که تقیه و دروغ نداره...
جالبه وقتی درمیمانید رو به تقیه میاورید.......
کسی که بخواد تقیه کنه که کتاب نمینویسه....
قبلا همه شاعران بزرگ اهل تسنن بودن.....و کم کم با دستکاری شعر شاعران میخواهید ترور شخصیتی ومذهبی کنید.....
سلام
ارزوی توفیق دارم
بنده الله! و بب جان!
تقیه حکمی قرانی و دستوری نبوی است و شما اهل سنت، که مدعی پیروی قرآن و سنت رسول خدایید چرا احکام الهی و نبوی را قبول نمی کنید؟
اگر اهل تعصب نباشید و با رویکرد حقیقت شناسی به تحقیق منصفانه بپردازید می دانید که تقیه، یک حکم حکیمانه و الهی است. این در کلیت مسئله. اما اینکه در جزئیت قضیه، عطار تقیه کرده یا نه، بحث دیگری است.
اغلب آثار عطار منسوب به وی است ولی در عین حال، ولایت شرط رسیدن به مقامات بلند توحیدی عنوان شده و حضرت علی(ع) را خلیفۀ چهارم دانستن و بعد از انسان های غیرمعصومی(یعنی سه خلیفه اول)قرار دادن، نقض ولی دانستن حضرت علی است. عرفای بزرگی که نکات دقیق توحید را بیان داشته اند بدون روح ولایت نمی توانسته اند به آن مقامات برسند و بیانشان کنند.
از این جهت اگر ظاهر اشعار و سخنانشان، غیر شیعی است، این بر تقیه حمل می گردد. موفق باشید.
با سلام به دوستان
ناشناس بالا !
حکم دروغ را به الله نبند. می گویی تقیه حکم الهی است؟؟؟؟ اتقولون علی الله ما لا تعلمون!!! . عطار عارف با الله و دنبال نور معرفت بود تقیه را می خواست چکار. حالا می خواهی قبول کنی یا نکنی تمامی شاعران نامدار پارسی گویی (از مولانا، شیخ عطار ،و سعدی و حافظ گرفته تا علامه إقبال) همه اهل سنت بودند. منزلت برادران أهل تسنن در ایران بالاست. ما هر چی گنجینه علم و أدب نفیس گذشته داریم همه إز ایشان است و بس. اینها با عمل ثابت کردند که پیرو راه أمیر المؤمنین علی (رضی الله عنه ) هستند. پس چشم ها را باید شست و جور دیگر باید دید. تعصب چشم حقیقت جو را کور می کند. خداوند ما را به رَآه رأست هدایت کند.
آقا محمد؛ من به خدا دروغ نبسته ام. شما قرآن را که قبول دارید. این آیات قرآن پیرامون تقیه است:
1) " لا یتخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذالک فلیس من الله فی شیئ الا ان تتقوا منهم تقاةً و یحذّرکم الله نفسه و الی الله المصیر (آل عمران / 28).
2) من کفر بالله من بعد ایمانه الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان (نحل /106)؛
3) و قال رجل مؤمن من آل فرعون یکتم ایمانه اتقتلون رجلا أن یقول ربی الله و قد جائکم بالبینات من ربکم (غافر/28)
گفتید اینها(یعنی اهل سنت) در عمل پیرو امیرالمومنین بوده اند. اگر اینطور بوده که خوش به حالشان. چون صراط مستقیم الهی، طبق کتابهای خود شما اهل سنت، همان صراط و راه شیرخدا حضرت علی مرتضی(ع) است و اگر این یک ادعاست و اهل سنت، پیرو امیرالمونین نیستند خب بدا به حالشان.
نوشته اید: تعصب، چشم حقیقت جو را کور می کند. من هم می گویم همین طور است. انسان باید تعصب را کنار بگذارد و حقیقت جو باشد.
اگر شما در نهج البلاغه خطبه سوم را مطالعه بفرمایید، میبینید که حضرت هم تقیه کردند.
"... دیدم ، که شکیبایی در آن حالت خردمندانه تر است و من طریق شکیبایی گزیدم ، در حالی که ، همانند کسی بودم که خاشاک به چشمش رفته ، و استخوان در گلویش مانده باشد . میدیدم ، که میراث من به غارت میرود ."
سعدی:
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد
تذکرة الأولیاء شیخ عطار را نگاه کنیم
شروع با
ذکر ابن محمد امام صادق(ع)
ختم با
ذکر امام محمد باقر علیه الرحمه
فردوسی:
که من شهر علمم علیم در ست
درست این سخن قول پیغمبرست
...
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه منست
چنین است و این دین و راه منست
برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
مولوی:
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان مطهر از دغل
...
او خدو انداخت در روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه
سجده آرد پیش او در سجدهگاه
اگر همه این شعرا Sunni هستند کاش همه Shiayan اینطور Sunni بودند
عجیب است در قشر کتابخوان ،این تفکرات و منازعات شیعه و سنی ، پیامبر هم اگر بود ،از اینگونه اقوال و گفتار وگویندگانش تبری می جست ....بعد گذشت این همه و مشاهده این همه جنگ و بی عدالتی ، شگفت آور است ، شنیدن اینگونه مباحث....
پاسخ تمام سوالاتتان در ادامه همین دیوان و در شعر بعدی داده شده
یک نکته باید توجه شود پیرو حضرت علی بودن مترادف شیعه بودن نیست همانطور که پیرو حضرت مسیح بودن به معنای مسیحی بودن نیست بلکه مسلمان حضرت عیسی را مسلمان می دانند. پس اگر در کتاب یک مسلمانان تمجیدی از از حضرت عیسی بشود نمی توان نویسنده را متهم به مسیحی بودن کرد.کما کان در ادبیات فارسی از از حضرت عیسی بسیار نام برده شده و نوسیندگان مسلمان بوده اند.
نکته ایی که باید دانسته شود این است که همان طور که تشیع پیامبر را گواه بر مذهب خود می داند ، تسنن هم پیامبر را گواه بر مذهب خود می داند. قضیه در مورد حضرت علی همچنین است.یعنی تفاوت در پیروی حضرت علی نیست بلکه در تفسیر از حضرت علی است. شعرای قبل از صفویه سنی بوده اند و تمجید از حضرت علی مغایر مذهب شان نبوده است.