گنجور

بخش ۵۷ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «من صمت نجی» صدق نبی الله

هست خاموشی نشان اهل راز
باش دایم از خموشی درگداز
هست خاموشی عیار از بهر عشق
هست خاموشی زبان شهر عشق
هست خاموشی درون دل مرا
لیک عشقم گفت اینها بر ملا
هست خاموشی میان ما و دوست
این همه معنی من پیدا ازوست
هست خاموشی بآخر حال تو
نیست گردد جمله قیل و قال تو
هست خاموشی به از گفتن بسی
سرّ این معنی نمی‌داند کسی
هست خاموشی بمعنی ورد من
پیش نااهلان نمی‌گویم سخن
هست خاموشی میان ما و پیر
سرّ این معنی نداند هر فقیر
هست خاموشی طریق اهل راه
تا نگردد همچو درّاج او تباه
هست خاموشی چراغ جان جان
هستاز احوال منصور این عیان
هست خاموشی میان روح و تن
رو تو شو خاموش و کن جا در وطن
هست خاموشی نعیم و خلد وحور
تو زخاموشان طلب اسرار صور
هست خاموشی بپیش اهل دید
این چنین گلها همه عطّار چید
هست خاموشی به پیش مرتضا
رو به هر بی دین مگو اسرار ما
هست خاموشی این دل خاموش من
عالمی را سوخته این جوش من
هست خاموشی مرا در جان نهان
لیک حیدر گوید این معنی عیان
هست خاموشی نظام ملک من
این معانی ها بجست ازکلک من
هست خاموشی طریق صالحان
غیر این معنی نباشد در جهان
هست خاموشی مرا در پیش او
زانکه گویائی از او باشد نکو
هست خاموشی بحق واصل شدن
از دوئی بگذشتن و یک دل شدن
هست خاموشی همه در ملک دوست
گفتهٔ عطّار در معنی نکوست
هست خاموشی همه گنجینه‌اش
او نشسته در درون سینه‌اش
هست خاموشی بمعنی گفت او
لیک تو گفتش نمی‌دانی نکو
هست خاموشی نهفتن راز حق
خود نگفتن پیش نااهلان سبق
هست خاموشی به پیش تو خراب
خویش را کردی بمعنی در عذاب
هست خاموشی جهان پرصدا
نه نبی گفتا که مَن صَمُت نجا
هست خاموشی بدانا همعنان
همره عیسی بود در آسمان
هست خاموشی عدم اندر عدم
رو درآ در وادی او همچویم
هست خاموشی درون طبع ما
مظهرم گفته یکایک بر ملا
هست خاموشی همه بنیاد این
هست خاموشی همه علم الیقین
هست خاموشی بفقرت راهبر
رو تو خاموشی گزین و راه بر
هست خاموشی ترا سلمان راه
بوذر معنیت گشته پادشاه
هست خاموشی فراغت از جهان
این معانی هست پیش عاشقان
هست خاموشی خلاصی از بدان
این معانی کرد مظهر خود عیان
هست خاموشی بهشت با نعیم
رو چو خاموشان صراط مستقیم
رو تو خاموشی گزین چون صابران
تا نیفتی در میان فاجران
روتو خاموشی گزین چون اهل دید
زآنکه خاموشی است جنّت را کلید
رو تو خاموشی گزین در سرّ شاه
تا بیابی سرّ معنی از الاه
رو تو خاموشی گزین و شاه بین
وانگهی سوی جنان تو راه بین
رو تو خاموشی گزین و دان علی
زآنکه او راخوانده خود حق یا ولی
رو تو خاموشی گزین با حبّ او
تا که گردد دین و دنیایت نکو
رو تو خاموشی گزین و راه او
زآنکه راه اوست خود مقصود تو
رو تو خاموشی بجو ازعافیت
چون فنا خواهی شدن در عاقبت
رو تو خاموشی گزین و شاه گو
تا که باشد روز موتت آبرو
رو تو خاموشی گزین با یاداو
بر زبان جز ذکر او چیزی مگو
رو بگورستان و بین تو غار خود
تا که گردی شرمسار از کار خود
رو بگورستان ببین تنها و دل
طعمهٔ موران شده در زیر گل
سرشده خاک و زبان ناگو شده
جمله خاموشند و محو اوشده
خویش را ز آلایش اوّل پاک کن
خرقهٔ سالوس خود را چاک کن
بعد از آن خاموش شو در کش زبان
تا شوی واقف ز اسرار نهان
من سخن خواهم که گویم بیشمار
لیک من هستم ز گفتن شرمسار
من ز گفتن شرم دارم پیش کس
تو نداری شرم از گفتارو بس
من چگویم سرّ مظهر این زمان
زآنکه بهتر باشد این معنی نهان
ختم کن عطّار و سردرکش بجیب
تا بیابی بوی اسرارش ز غیب
ختم کن عطّار و درمعنی بایست
ختم معنی چون بعین و لام ویی است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هست خاموشی نشان اهل راز
باش دایم از خموشی درگداز
هوش مصنوعی: خاموشی نشانه کسانی است که رازهای عمیق را درک کرده‌اند، و همچنان که در سکوت به تأمل می‌پردازند، از درونشان شعله‌ای سوزان وجود دارد.
هست خاموشی عیار از بهر عشق
هست خاموشی زبان شهر عشق
هوش مصنوعی: خاموشی نشان‌دهنده‌ی ارزش و اعتبار در عشق است، زیرا در دنیای عشق، کلام و زبان گاهی نمی‌توانند احساسات عمیق را منتقل کنند و در عوض سکوت خود بیانگر عمق عواطف و معانی است.
هست خاموشی درون دل مرا
لیک عشقم گفت اینها بر ملا
هوش مصنوعی: در دل من خاموشی و سکوت وجود دارد، اما عشق من به من گفته که این احساسات را نمی‌توان پنهان کرد.
هست خاموشی میان ما و دوست
این همه معنی من پیدا ازوست
هوش مصنوعی: میان من و دوستم سکوتی وجود دارد، اما همین سکوت پرده از رازهای عمیق من برمی‌دارد.
هست خاموشی بآخر حال تو
نیست گردد جمله قیل و قال تو
هوش مصنوعی: در پایان، سکوت تو نمی‌تواند وضعیت تو را تغییر دهد و همه حرف‌هایی که قبلاً گفته شده، بی‌فایده است.
هست خاموشی به از گفتن بسی
سرّ این معنی نمی‌داند کسی
هوش مصنوعی: سکوت از سخن گفتن بهتر است، زیرا بسیاری از افراد از معنی عمیق این موضوع بی‌خبرند.
هست خاموشی بمعنی ورد من
پیش نااهلان نمی‌گویم سخن
هوش مصنوعی: من در برابر نااهلان و بی‌فهمان سخن نمی‌گویم و به خاطر خاموشی‌ام، به آن‌ها چیزی نمی‌گویم.
هست خاموشی میان ما و پیر
سرّ این معنی نداند هر فقیر
هوش مصنوعی: میان ما سکوتی وجود دارد و تنها آن پیر دانای اسرار است که مفهوم این سکوت را نمی‌داند، حتی چون فقیر است.
هست خاموشی طریق اهل راه
تا نگردد همچو درّاج او تباه
هوش مصنوعی: خاموشی و سکوت یکی از روش‌های افرادی است که در مسیر حقیقت و عرفان گام می‌زنند تا مانند موجود بی‌کیفیت و بی‌ارزش مورد هفت و هشت واقع نشوند.
هست خاموشی چراغ جان جان
هستاز احوال منصور این عیان
هوش مصنوعی: وجود انسان سرشار از آرامش و سکوت است. وضعیت و حال منصور به وضوح بیانگر این حقیقت است.
هست خاموشی میان روح و تن
رو تو شو خاموش و کن جا در وطن
هوش مصنوعی: میان روح و بدن، سکوتی وجود دارد. تو هم باید سکوت کنی و در خانه‌ات جا بگیری.
هست خاموشی نعیم و خلد وحور
تو زخاموشان طلب اسرار صور
هوش مصنوعی: در باغ آرامش و بهشت و زیبایی تو، باید از خاموشان رازهای شکل و تصویر را جستجو کرد.
هست خاموشی بپیش اهل دید
این چنین گلها همه عطّار چید
هوش مصنوعی: در برابر افرادی که می‌توانند ببینند، سکوتی وجود دارد و در این سکوت همه گل‌ها به دست عطار چیده شده‌اند.
هست خاموشی به پیش مرتضا
رو به هر بی دین مگو اسرار ما
هوش مصنوعی: بهتر است در حضور امام علی (ع) خاموش باشی و به هیچ بی‌ایمانی از اسرار ما نگوئی.
هست خاموشی این دل خاموش من
عالمی را سوخته این جوش من
هوش مصنوعی: دل خاموش من به قدری شعله‌ور است که همه جا را به آتش کشیده و ویران کرده است.
هست خاموشی مرا در جان نهان
لیک حیدر گوید این معنی عیان
هوش مصنوعی: در وجود من سکوت و آرامشی عمیق وجود دارد، اما علی (حیدر) این حقیقت را به وضوح بیان می‌کند.
هست خاموشی نظام ملک من
این معانی ها بجست ازکلک من
هوش مصنوعی: خاموشی در نظم مملکت من، به این معانی اشاره دارد که از قلم من برخاسته است.
هست خاموشی طریق صالحان
غیر این معنی نباشد در جهان
هوش مصنوعی: خاموشی راهی است که صالحان انتخاب می‌کنند و معنای دیگری در این دنیا ندارد.
هست خاموشی مرا در پیش او
زانکه گویائی از او باشد نکو
هوش مصنوعی: وقتی در کنار او هستم، بی‌صدا هستم زیرا سخن گفتن در حضور او زیبا و پسندیده است.
هست خاموشی بحق واصل شدن
از دوئی بگذشتن و یک دل شدن
هوش مصنوعی: به معنای واقعی، برای رسیدن به حقیقت و حقیقت‌ جویی، باید از دوگانگی‌ها و جدایی‌ها عبور کرد و به یگانگی و اتحاد دست یافت.
هست خاموشی همه در ملک دوست
گفتهٔ عطّار در معنی نکوست
هوش مصنوعی: در سرزمین محبوب، همه چیز در سکوت است و این بیان عطّار در فضایی پرمعنا و زیباست.
هست خاموشی همه گنجینه‌اش
او نشسته در درون سینه‌اش
هوش مصنوعی: در درون هر فرد، دنیایی از احساسات و افکار نهفته است که به ظاهر خاموش و نادیده می‌آید. این گنجینه‌های درونی، مانند خزانه‌های ارزشمندی هستند که تنها صاحبشان از آن‌ها آگاهی دارد.
هست خاموشی بمعنی گفت او
لیک تو گفتش نمی‌دانی نکو
هوش مصنوعی: او در سکوت خود پیامی را بیان کرده است، اما تو نمی‌دانی که این پیام چقدر زیباست.
هست خاموشی نهفتن راز حق
خود نگفتن پیش نااهلان سبق
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده که گاهی بهتر است سکوت کنیم و رازها و حقیقت‌های عمیق را با دیگران در میان نگذاریم، به ویژه با کسانی که شایستگی درک آن را ندارند. در واقع، نگفتن این اسرار به نااهلان، یک نوع حکمت و احتیاط است.
هست خاموشی به پیش تو خراب
خویش را کردی بمعنی در عذاب
هوش مصنوعی: در حضور تو، سکوتی وجود دارد که باعث شده خود را در عذابی عمیق احساس کنم.
هست خاموشی جهان پرصدا
نه نبی گفتا که مَن صَمُت نجا
هوش مصنوعی: جهان پر از سر و صدا و هیاهو است، اما در سکوت و آرامش می‌توان به نجات و رهایی دست یافت.
هست خاموشی بدانا همعنان
همره عیسی بود در آسمان
هوش مصنوعی: در خاموشی نیز، نشانه‌هایی از عظمت و مقام عیسی در آسمان وجود دارد.
هست خاموشی عدم اندر عدم
رو درآ در وادی او همچویم
هوش مصنوعی: در سکوت و عدم، وجود ندارد، اما در عمق این بی‌وجودی می‌توان به دنیای خاصی رسید که مانند ماست.
هست خاموشی درون طبع ما
مظهرم گفته یکایک بر ملا
هوش مصنوعی: در درون ما سکوتی وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی وضعیت ماست. این سکوت می‌تواند بیانگر احساسات یا افکار ما باشد، و در واقع می‌تواند به راحتی هویت ما را آشکار کند.
هست خاموشی همه بنیاد این
هست خاموشی همه علم الیقین
هوش مصنوعی: سکوت و آرامش، اساس و بنیاد تمام وجود است و این سکوت، کل علم و یقین را در بر می‌گیرد.
هست خاموشی بفقرت راهبر
رو تو خاموشی گزین و راه بر
هوش مصنوعی: خاموشی و سکوت در فقر و تنگدستی می‌تواند راهنمای تو باشد؛ بنابراین در سکوت و آرامش انتخاب کن و مسیر خود را پیدا کن.
هست خاموشی ترا سلمان راه
بوذر معنیت گشته پادشاه
هوش مصنوعی: سکوت تو نشان دهنده این است که سلمان را به کمال معنوی رسانده و او را به مقام والایی در زندگی رسانده است.
هست خاموشی فراغت از جهان
این معانی هست پیش عاشقان
هوش مصنوعی: در سکوت و آرامش، سبکباری از دغدغه‌های دنیوی وجود دارد و این احساس تنها مختص عاشقان است.
هست خاموشی خلاصی از بدان
این معانی کرد مظهر خود عیان
هوش مصنوعی: خاموشی، رهایی از معنای بد را به همراه دارد، زیرا وجود نیکو خود را به وضوح نشان می‌دهد.
هست خاموشی بهشت با نعیم
رو چو خاموشان صراط مستقیم
هوش مصنوعی: بهشتی وجود دارد که در آن آرامش و خوشی فراوان است، همانی که مانند آرامش کسانی است که به راه راست می‌روند و سکوت دارند.
رو تو خاموشی گزین چون صابران
تا نیفتی در میان فاجران
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه ناچار نشوی به مشکلات و مصیبت‌ها دچار شوی، بهتر است مانند صابرین سکوت کنی و از درگیری‌ها دور بمانی.
روتو خاموشی گزین چون اهل دید
زآنکه خاموشی است جنّت را کلید
هوش مصنوعی: بهتر است در جمع‌ها کمتر صحبت کنی، زیرا سکوت می‌تواند راهی به بهشت باشد.
رو تو خاموشی گزین در سرّ شاه
تا بیابی سرّ معنی از الاه
هوش مصنوعی: در سکوت و آرامش خود، به رازهای بزرگ دست یاب و از درک حقیقت‌های عمیق بهره‌مند شو.
رو تو خاموشی گزین و شاه بین
وانگهی سوی جنان تو راه بین
هوش مصنوعی: تو در سکوتی و به پادشاهی نگاه می‌کنی، سپس راهی به سوی بهشت را می‌بینی.
رو تو خاموشی گزین و دان علی
زآنکه او راخوانده خود حق یا ولی
هوش مصنوعی: در سکوت و آرامش تو، به دانایی و درک علی توجه کن؛ چرا که او را حق و حقیقت به خود خوانده است، یا به عبارتی دیگر، او ولی خداست.
رو تو خاموشی گزین با حبّ او
تا که گردد دین و دنیایت نکو
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق او را در دل داری، ساکت و آرام باش تا دین و دنیایت اصلاح و زیبا شود.
رو تو خاموشی گزین و راه او
زآنکه راه اوست خود مقصود تو
هوش مصنوعی: سکوت را انتخاب کن و مسیر او را دنبال کن، زیرا این مسیر خودش هدف توست.
رو تو خاموشی بجو ازعافیت
چون فنا خواهی شدن در عاقبت
هوش مصنوعی: در زمان‌هایی که سکوت و آرامش را جستجو می‌کنی، باید مراقب باشی؛ زیرا اگر در نهایت به فنا و زوال دچار شوی، ممکن است عواقب بدی به همراه داشته باشد.
رو تو خاموشی گزین و شاه گو
تا که باشد روز موتت آبرو
هوش مصنوعی: بخواه که در روز مرگت، نام و آبرویت حفظ شود و سکوت را انتخاب کن.
رو تو خاموشی گزین با یاداو
بر زبان جز ذکر او چیزی مگو
هوش مصنوعی: بهتر است در سکوت بمانی و وقتی به یاد او هستی، جز ذکر او چیزی بر زبان نیاوری.
رو بگورستان و بین تو غار خود
تا که گردی شرمسار از کار خود
هوش مصنوعی: به قبرستان نگاه کن و به خودت فکر کن تا از اعمالت شرمنده شوی.
رو بگورستان ببین تنها و دل
طعمهٔ موران شده در زیر گل
هوش مصنوعی: به قبرستان نگاه کن، می‌بینی که خاک، دل سنگی را اسیر زحمت مورها کرده و آن را تنها رها کرده است.
سرشده خاک و زبان ناگو شده
جمله خاموشند و محو اوشده
هوش مصنوعی: زمین خشک شده و زبان‌ها از سخن گفتن ناتوان شده‌اند؛ همه در سکوت و محو حضور او هستند.
خویش را ز آلایش اوّل پاک کن
خرقهٔ سالوس خود را چاک کن
هوش مصنوعی: ابتدا خود را از آلودگی‌ها پاک کن و سپس لباس تزویر و ریا را از تن درآور.
بعد از آن خاموش شو در کش زبان
تا شوی واقف ز اسرار نهان
هوش مصنوعی: پس از آن، زبانت را بسته نگه‌دار تا به رازی که در دل نهفته است پی ببری.
من سخن خواهم که گویم بیشمار
لیک من هستم ز گفتن شرمسار
هوش مصنوعی: من حرف‌های زیادی دارم که می‌خواهم بزنم، اما از گفتن آنها خجالت می‌کشم.
من ز گفتن شرم دارم پیش کس
تو نداری شرم از گفتارو بس
هوش مصنوعی: من از گفتن و بیان احساساتم شرم دارم، اما تو هیچ شرمی از بیان افکار و گفتارت نداری.
من چگویم سرّ مظهر این زمان
زآنکه بهتر باشد این معنی نهان
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم درباره راز این زمان بگویم، زیرا بهتر است این معنا پنهان بماند.
ختم کن عطّار و سردرکش بجیب
تا بیابی بوی اسرارش ز غیب
هوش مصنوعی: عطار را به پایان برسان و سر در او را در جیب بگذار، تا بویی از رازهای او را از عالم غیب احساس کنی.
ختم کن عطّار و درمعنی بایست
ختم معنی چون بعین و لام ویی است
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به مفهوم و پایان معنی اشاره دارد. او می‌گوید که باید تلاش کرد تا به عمق معنا دست یافت و در این مسیر، به دقت باید از واژه‌ها و مفاهیم استفاده کرد، چرا که اینها همچون حروف و نشانه‌های خاصی هستند که درک صحیح آنها می‌تواند به روشن شدن بیشتر مطلب کمک کند.

حاشیه ها

1395/09/16 23:12
کامران سعادت

بسمه تعالی
با سلام
لطفا تصحیح بفرمایید:
در بیت آخر
ختم معنی چون بعین و لام ویی است
ویی باید و یی باشد
چون منظور از ( ع و ل و ی ) (علی)
علیه السلام است.
یا علی ! خیر پیش.

1402/02/04 11:05
یزدانپناه عسکری

[بایزید بسطامی]

روشن‌تر از خاموشی چراغی ندیده‌ام

[یزدانپناه عسکری*]

چراغ معرفت خاموش در سرای سکوت درون.