گنجور

المقالة التاسعة

سوم فرزند آمد با کمالی
پدر را داد حالی شرح حالی
که یک جامست در گیتی نمائی
من آن خواهم نخواهم پادشائی
شنودستم که آن جامی چنانست
که در وی هرچه می‌جوئی عیانست
اگر باشد بسی سرّ نهانی
دهد آن جامت از جمله نشانی
ندانم آن چه آئینه‌ست زیبا
که در وی نقش آفاقست پیدا
بیک دم گر جهانی باشدت راز
دهد از جمله چون روزت خبر باز
چنین جامیم اگر در دست آید
سپهرم با بلندی پست آید
شود سرّ همه عالم عیانم
بسا چیزا که من نادان بدانم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سوم فرزند آمد با کمالی
پدر را داد حالی شرح حالی
هوش مصنوعی: سومین فرزند با ویژگی‌های عالی به پدر روحیه‌ای تازه بخشید و حال او را توضیح داد.
که یک جامست در گیتی نمائی
من آن خواهم نخواهم پادشائی
هوش مصنوعی: من در این دنیا به آن جام وجود نیاز دارم و از قدرت و پادشاهی هیچ می‌خواهم و هیچ نمی‌خواهم.
شنودستم که آن جامی چنانست
که در وی هرچه می‌جوئی عیانست
هوش مصنوعی: می‌گوید که این جام به گونه‌ای است که هر چیزی را که دنبال آن بگردی، در آن به وضوح پیدا می‌کنی.
اگر باشد بسی سرّ نهانی
دهد آن جامت از جمله نشانی
هوش مصنوعی: اگر در دل خود رازها و اسراری فراوان داشته باشی، آن جامی که در دست داری، نشانه‌ای از آن می‌شود.
ندانم آن چه آئینه‌ست زیبا
که در وی نقش آفاقست پیدا
هوش مصنوعی: نمی‌دانم آنچه که در آئینه زیباست، چه چیزی است که در آن تصویر جهان نمایان شده است.
بیک دم گر جهانی باشدت راز
دهد از جمله چون روزت خبر باز
هوش مصنوعی: اگر یک لحظه دنیا را در اختیار داشته باشی، به تو رازهایی می‌دهد که مثل روز روشن است.
چنین جامیم اگر در دست آید
سپهرم با بلندی پست آید
هوش مصنوعی: اگر چنین جا و مقام بلندی برای من فراهم شود، آسمان هم با تمام عظمتش در برابر من کوچک و کم‌ارزش خواهد شد.
شود سرّ همه عالم عیانم
بسا چیزا که من نادان بدانم
هوش مصنوعی: رازهای زیادی در دنیا وجود دارد که برایم روشن می‌شود، اما هنوز چیزهای زیادی هست که من از آن‌ها بی‌خبرم.

حاشیه ها

1399/04/21 10:06

آرزوی پسر سوم پادشاه( مقاله 9)
آرزوی پادشاهی ندارم، جام گیتی نمای را خواهانم، آیینه ای که نقش آفاق در آن هویداست، مثل روز از رازها آگاهم کند و با آن جام، سپهر را تسخیر کنم.
جواب پدر: نادانی بر تو چیره شد و خواهان جام جم شدی. گرچه رازدان جهان و سرافراز شوی و آدمیان را جملگی در چاه بینی، اما از خودبینی این مقام پیوسته در تکبر خواهی بود.
گیرم که چون جمشید جام را در برابر بگیری و مثل خورشید همه چیز را ذره ببینی اما مرگ همانند اره ای بر فرقت زند و مانند جمشید به زاری بمیری.
پاسخ پسر( مقاله 10):
جاه و مقام مطلوب بزرگان است. یوسف نیز از قعر چاه به جاه و پادشاهی درافتاد و عیسی نیز از جاه به آسمان پرواز کرد.
پدر: در چاه جهان، تنها با پرستش خداوند می توانی از بزرگان شوی( جاه یوسف و عیسی ازین سنخ بوده است)و پیامبر ص فرمود آخرین چیزی که از دلهای عارفان خارج میشود محبت جاه است و جاه دمار از روزگارت در خواهد آورد.
پاسخ پسر(مقاله 11):
با اعتدال جاه را می جویم.اگر میل به جاه اندک باشد مثل سیل نمی تواند بربایدم.
پدر: اگرچه اندک باشد تو در چاه جهان گرفتاری.و با این میل اگر به پرستش الهی روی آوری پرده ای مانعت خواهد بوو و آن شوق جاه است.
پاسخ پسر( مقاله 12):
اکنون که جاه بر من حرام است، پس جام جم چیست، که یافتن آن ارزشمند است؟!
پدر: الماس زبان را بیرون کشید و گوهرهای زیبا به رشته سخن کشید: اگر می خواهی راهیابی حکایت کیخسرو و جام جم تا پایان عمر برایت کافی است.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح