عطار » الهی نامه » بخش ششم » المقالة السادسة

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>پسر گفتش که هر خلقی که هستند</p></div>
<div class="m2"><p>همه دل در هوای خویش بستند</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>قدم خود از هوابر می‌نگیرند</p></div>
<div class="m2"><p>که گامی بی ریا برمی‌نگیرند</p></div></div>
<div class="b" id="bn3"><div class="m1"><p>چو هست این دَور دَور نفس امروز</p></div>
<div class="m2"><p>نمی‌بینم دلی بر نفس پیروز</p></div></div>
<div class="b" id="bn4"><div class="m1"><p>گر از بهر هوای خویش من نیز</p></div>
<div class="m2"><p>کنم از سحر حاصل اندکی چیز</p></div></div>
<div class="b" id="bn5"><div class="m1"><p>چو در آخر بود توبه ازانم</p></div>
<div class="m2"><p>ندارد ای پدر چندین زیانم</p></div></div>

جواب پدر

پسر گفتش که هر خلقی که هستند
همه دل در هوای خویش بستند
قدم خود از هوابر می نگیرند
که گامی بی ریا برمی نگیرند
چو هست این دور دور نفس امروز
نمی بینم دلی بر نفس پیروز
گر از بهر هوای خویش من نیز
کنم از سحر حاصل اندکی چیز
چو در آخر بود توبه ازانم
ندارد ای پدر چندین زیانم

المقالة السادسة

پسر گفتش که هر خلقی که هستند

همه دل در هوای خویش بستند

قدم خود از هوابر می‌نگیرند

که گامی بی ریا برمی‌نگیرند

چو هست این دَور دَور نفس امروز

نمی‌بینم دلی بر نفس پیروز

گر از بهر هوای خویش من نیز

کنم از سحر حاصل اندکی چیز

چو در آخر بود توبه ازانم

ندارد ای پدر چندین زیانم

المقالة السادسة

اطلاعات