(۱۰) حکایت دیوانه و نماز جمعه
یکی دیوانه بود از اهل رازی
نکردی هیچ جز تنها نمازی
کسی آورد بسیاری شفاعت
که تا آمد بجمعه در جماعت
امام القصّه چون برداشت آواز
همی آن غُر نُبیدن کرد آغاز
کسی بعد از نماز از وی بپرسید
که جانت در نماز از حق نترسید
که بانگ گاو کردی بر سر جمع؟
سرت باید بریدن چون سر شمع
چنین گفت او کامامم پیشوا بود
بدو چون اقتدای من روا بود
چو در الحمد گاوی میخرید او
ز من هم بانگِ گاوی میشنید او
چو او را پیش رو کردم بهر چیز
هر آنچ او میکند من میکنم نیز
کسی پیش خطیب آمد بتعجیل
سؤالش کرد ازان حالت بتفصیل
خطیبش گفت چون تکبیر بستم
دهی مِلکست جائی دور دستم
چو در الحمد خواندن کردم آغاز
بخاطر اندر آمد گاو دِه باز
ندارم گاو گاوی میخریدم
که از پس بانگ گاوی میشنیدم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی دیوانه بود از اهل رازی
نکردی هیچ جز تنها نمازی
هوش مصنوعی: یک دیوانه از مردم رازی وجود داشت که هیچ کاری جز یک نماز تنهایی انجام نداد.
کسی آورد بسیاری شفاعت
که تا آمد بجمعه در جماعت
هوش مصنوعی: کسی آمد و درخواست کمک زیادí کرد، به محض اینکه به جمعیت رسید، در مراسم جمعه حضور پیدا کرد.
امام القصّه چون برداشت آواز
همی آن غُر نُبیدن کرد آغاز
هوش مصنوعی: امام داستان وقتی شروع به خواندن کرد، در همان لحظه صدای غران و نغمهای بهپا کرد.
کسی بعد از نماز از وی بپرسید
که جانت در نماز از حق نترسید
هوش مصنوعی: کسی بعد از نماز از او پرسید که آیا در نماز از خداوند حیا نکردی؟
که بانگ گاو کردی بر سر جمع؟
سرت باید بریدن چون سر شمع
هوش مصنوعی: چه کسی صدای گاو را بر جمع مردم بلند کرده است؟ سزاوار است که سر او را مانند سر شمع قطع کنند.
چنین گفت او کامامم پیشوا بود
بدو چون اقتدای من روا بود
هوش مصنوعی: او گفت که امام من پیشوای من است و پیروی از او برای من جایز و مناسب میباشد.
چو در الحمد گاوی میخرید او
ز من هم بانگِ گاوی میشنید او
هوش مصنوعی: وقتی که در حمد خداوند گاوی میخرید، او هم از من صدای گاوی را میشنید.
چو او را پیش رو کردم بهر چیز
هر آنچ او میکند من میکنم نیز
هوش مصنوعی: وقتی او را در جلوی خود قرار دادم، برای هر چیزی که او انجام میدهد، من هم همان کار را انجام میدهم.
کسی پیش خطیب آمد بتعجیل
سؤالش کرد ازان حالت بتفصیل
هوش مصنوعی: شخصی سریعاً به خطیب نزدیک شد و از او درباره یک وضعیت خاص به طور مفصل سؤال کرد.
خطیبش گفت چون تکبیر بستم
دهی مِلکست جائی دور دستم
هوش مصنوعی: شخصی که سخنرانی میکند، میگوید وقتی من تکبیر میگویم، یعنی در واقع باید به این نکته توجه داشته باشی که عرصهای که در آن هستیم بسیار بزرگ و دور از دسترس است.
چو در الحمد خواندن کردم آغاز
بخاطر اندر آمد گاو دِه باز
هوش مصنوعی: وقتی شروع به خواندن حمد کردم، ناگهان یاد گاوی از ده افتادم.
ندارم گاو گاوی میخریدم
که از پس بانگ گاوی میشنیدم
هوش مصنوعی: من چیزی ندارم، اما اگر داشتم، گاوی میخریدم که بتواند صدای گاوی دیگر را بشنود.
حاشیه ها
1398/03/08 15:06
علی علیمردانی
لا یکمل ایمان عبد حتی یظنون الناس انه مجنون
«ایمان بنده کامل نمیشود مگر اینکه مردم بگویند او دیوانه است»
ایمان دیوانه ی داستان عطار در برابر عابد ظاهری
عقل معاش اندیش در برابر عشق
جدال عق و عشق در آثار عطار بسیار مشهود است. و عطار کاملا عقل را منکوب عشق (جنون الهی) میداند.