(۲) گفتار بزرگی در شناختن حق
بزرگی گفت از پیرانِ این راه
که تا بشناختم حق را، از آنگاه
مرا نه امن و نه ناایمنی هست
نه با کس دوستی نه دشمنی هست
کنون من گفتم اسراری که شاید
تو هم زین پس بکن کاری که باید
(۱) حکایت شیخ با ترسا: یکی شیخی نکو دل صاحب اسرار(۳) حکایت مرد صوفی که بر زبیده عاشق شد: زُبَیده بود در هودج نشسته
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بزرگی گفت از پیرانِ این راه
که تا بشناختم حق را، از آنگاه
هوش مصنوعی: یک بزرگمرد گفت از افراد باتجربه این مسیر که زمانی که حقیقت را شناختم، از آن زمان به راستی تغییر کردم.
مرا نه امن و نه ناایمنی هست
نه با کس دوستی نه دشمنی هست
هوش مصنوعی: من در حالتی نه در امنیت هستم و نه در ناامنی، نه با کسی دوستی دارم و نه دشمنی.
کنون من گفتم اسراری که شاید
تو هم زین پس بکن کاری که باید
هوش مصنوعی: حالا من رازهایی را بیان کردم که ممکن است تو نیز از این به بعد کارهایی را انجام دهی که مناسب است.