(۱۰) حکایت ابوالفضل حسن و کلمات او در وقت نزع
چو بوالفضل حسن در نزع افتاد
یکی گفتش که ای شرع از تو آباد
چو برهد یوسف جان تو از چاه
فلان جائی کنیمت دفن آنگاه
زبان بگشاد شیخ و گفت زنهار
که آن جای بزرگانست و ابرار
که باشد همچو من صد بی سر و پای
که خود را گور خواهد در چنان جای
بدو گفتند ای نیکو دل پاک
کجا خواهی که آنجا باشدت خاک
زبان بگشاد با جانی همه شور
که بر بالای آن تل بایدم گور
که آنجا هم خراباتی بسی هست
هم از دزدان بی حاصل کسی هست
مقامر نیز بسیارند آنجا
همی جمله گنه گارند آنجا
کنیدم دفن هم در جای ایشان
نهید آنگه سرم بر پای ایشان
که من درخورد ایشانم همیشه
که در معنی چو دزدانم همیشه
میان این گنه گارانست کارم
که با آن کاملان طاقت ندارم
چه گر این قوم بس تاریک باشند
بنور رحمتش نزدیک باشند
چو جائی تشنگی باشد بغایت
کشد در خویشتن آبی نهایت
که هر جائی که عجزی پیش آید
نظر آنجا ز رحمت بیش آید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو بوالفضل حسن در نزع افتاد
یکی گفتش که ای شرع از تو آباد
هوش مصنوعی: وقتی بوالفضل حسن در حال جدال و درگیری بود، کسی به او گفت که ای دین، از تو رونق و آبادانی میگیرد.
چو برهد یوسف جان تو از چاه
فلان جائی کنیمت دفن آنگاه
هوش مصنوعی: وقتی جان تو از این چاه رهایی یابد، در جایی مشخص تو را دفن خواهیم کرد.
زبان بگشاد شیخ و گفت زنهار
که آن جای بزرگانست و ابرار
هوش مصنوعی: شیخ زبانش را باز کرد و گفت: مراقب باشید، زیرا آن مکان مختص بزرگان و نیکان است.
که باشد همچو من صد بی سر و پای
که خود را گور خواهد در چنان جای
هوش مصنوعی: چه کسانی هستند مانند من، که بیدلی و بیهدف، آرزوی مرگ در چنین جایی را دارند؟
بدو گفتند ای نیکو دل پاک
کجا خواهی که آنجا باشدت خاک
هوش مصنوعی: به او گفتند: ای دل نیکو و پاک، کجا میخواهی بروی که آنجا خاک تو باشد؟
زبان بگشاد با جانی همه شور
که بر بالای آن تل بایدم گور
هوش مصنوعی: دل و جانم پر از احساسات و هیجانات است و حالا که رازی در دل دارم، باید بگویم که من در آن بلندی، جایی که آرامگاهم خواهد بود، خوابیدهام.
که آنجا هم خراباتی بسی هست
هم از دزدان بی حاصل کسی هست
هوش مصنوعی: در آن مکان هم عدهای آدمهای بیفایده و هم افرادی که در حال نوشیدن و سرخوشی هستند، وجود دارند.
مقامر نیز بسیارند آنجا
همی جمله گنه گارند آنجا
هوش مصنوعی: در آن مکان افراد زیادی وجود دارند و همه آنها هم گناهکار هستند.
کنیدم دفن هم در جای ایشان
نهید آنگه سرم بر پای ایشان
هوش مصنوعی: من را نیز در جایی که آنها هستند دفن کنید، و سپس سرم را بر پاهای آنها بگذارید.
که من درخورد ایشانم همیشه
که در معنی چو دزدانم همیشه
هوش مصنوعی: من همیشه در شأن و مقام آنها هستم، همانطور که در معنا همیشه مانند دزدان هستم.
میان این گنه گارانست کارم
که با آن کاملان طاقت ندارم
هوش مصنوعی: من در میان این گناهکاران زندگی میکنم و نمیتوانم با انسانهای کامل تحمل کنم.
چه گر این قوم بس تاریک باشند
بنور رحمتش نزدیک باشند
هوش مصنوعی: اگر این مردم در تاریکی باشند، به نور رحمت او نزدیکتر خواهند بود.
چو جائی تشنگی باشد بغایت
کشد در خویشتن آبی نهایت
هوش مصنوعی: هر جا که تشنگی شدید باشد، فرد به دنبال آبی میگردد که بتواند عطش خود را کاملاً برطرف کند.
که هر جائی که عجزی پیش آید
نظر آنجا ز رحمت بیش آید
هوش مصنوعی: هر جا که ناتوانی و درماندگی به وجود بیاید، رحمت و لطف الهی در آنجا بیشتر خواهد بود.