(۱۹) حکایت مرد مجنون و رعنایان
بره دربود مجنونی نشسته
که میرفتند قومی یک دو رسته
مگر آن قوم دنیاوار بودند
که غرق جامه و دستار بودند
ز رعنائی و کبر و نخوت و جاه
چو کبکان میخرامیدند در راه
چو آن دیوانهٔ بی خان و بی مان
بدید آن خیلِ خود بین را خرامان
کشید از ننگ سر در جیب آنگاه
که تا زان غافلان خالی شد آن راه
چو بگذشتند سر بر کرد از جیب
یکی پرسید ازو کای مردِ بی عیب
چرا چون روی رعنایان بدیدی
شدی آشفته و سر درکشیدی
چنین گفت او که سر را درکشیدم
ز بس باد بروت اینجا که دیدم
که ترسیدم که برباید مرا باد
چو بگذشتند سر بر کردم آزاد
ولی چون گندِ رعنایان شنیدم
شدم بی طاقت و سر درکشیدم
چو هفت اعضات رعنائی گرفتست
جهانی از تو رسوائی گرفتست
کسانی کین صفت از خویش بردند
بدنیا کار عقبی پیش بردند
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بره دربود مجنونی نشسته
که میرفتند قومی یک دو رسته
هوش مصنوعی: در یک مکان، گوسفندانی در حال حرکت بودند و در میانشان مجنونی نشسته بود. این صحنه به وضوح نشاندهنده وضعیتی خاص و جذاب است.
مگر آن قوم دنیاوار بودند
که غرق جامه و دستار بودند
هوش مصنوعی: آیا آنها فقط به جلوههای ظاهری و دنیوی اهمیت میدادند که در زیورآلات و لباسهای فاخر غرق شده بودند؟
ز رعنائی و کبر و نخوت و جاه
چو کبکان میخرامیدند در راه
هوش مصنوعی: از زیبایی و قدرت و خودخواهی و مقام، مانند کبکها در راهها به آرامی و زیبایی راه میرفتند.
چو آن دیوانهٔ بی خان و بی مان
بدید آن خیلِ خود بین را خرامان
هوش مصنوعی: وقتی آن دیوانهٔ بیخانمان آن جمعیت خودخواه و مغرور را دید که با آرامی و اعتماد به نفس حرکت میکنند، تحت تأثیر قرار گرفت.
کشید از ننگ سر در جیب آنگاه
که تا زان غافلان خالی شد آن راه
هوش مصنوعی: وقتی که ننگ و عیبش را به جیبش فرو برد و از راهی که غافلان در آن رفت و آمد داشتند، خالی شد.
چو بگذشتند سر بر کرد از جیب
یکی پرسید ازو کای مردِ بی عیب
هوش مصنوعی: پس از اینکه آنان عبور کردند، یکی از آنها سر خود را از جیبش بیرون آورد و از دیگری پرسید: ای انسان بینقص، تو چه کسی هستی؟
چرا چون روی رعنایان بدیدی
شدی آشفته و سر درکشیدی
هوش مصنوعی: وقتی که روی زیبا و دلربایانی را دیدی، دلت به هم ریخت و از خود بیخود شدی.
چنین گفت او که سر را درکشیدم
ز بس باد بروت اینجا که دیدم
هوش مصنوعی: او گفت که من سرم را به خاطر زیبایی تو پایین آوردم، زیرا اینجا را پر از وزش بادهای خوشایند تو دیدم.
که ترسیدم که برباید مرا باد
چو بگذشتند سر بر کردم آزاد
هوش مصنوعی: من نگران بودم که باد مرا ببرد، اما وقتی گذشت، با خیال راحت سرم را بالا کردم.
ولی چون گندِ رعنایان شنیدم
شدم بی طاقت و سر درکشیدم
هوش مصنوعی: وقتی صدای خوشگلیها را شنیدم، دیگر نتوانستم تحمل کنم و به سوی آنها رفتم.
چو هفت اعضات رعنائی گرفتست
جهانی از تو رسوائی گرفتست
هوش مصنوعی: بدن زیبا و اعضای خوشفرم تو باعث شده که همه جا صحبت از تو و نازیباییهایت باشد.
کسانی کین صفت از خویش بردند
بدنیا کار عقبی پیش بردند
هوش مصنوعی: افرادی که ویژگیهای ناپسند خود را کنار گذاشته و به دنیا آمدهاند، کارهای مربوط به آخرت را جلو میبرند.
حاشیه ها
1395/11/22 22:01
زهره نامدار
در بیت سوم مصرع اول کلمه نحوت نادرست است؛ نخوت باید باشد.