غزل شمارهٔ ۸۵۲
ای آفتاب رویت از غایت نکویی
افزون ز هرچه دانی برتر ز هرچه گویی
گر نیکویی رویت یک ذره رخ نماید
دو کون مست گردد از غایت نکویی
یارب چه آفتابی کاندر دو کون هرگز
در چشم جان نیاید مثلت به خوبرویی
چون از کمال غیرت بر جان کمین گشایی
از خون عاشقانت روی زمین بشویی
عطار در ره او از هر دو کون بگذر
وانگه ز خود فنا شو گر مرد راه اویی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای آفتاب رویت از غایت نکویی
افزون ز هرچه دانی برتر ز هرچه گویی
هوش مصنوعی: ای خورشید زیباییات، از حد زیبایی فراتر رفتهای و برتر از هر چیزی هستی که میشناسیم و میگوییم.
گر نیکویی رویت یک ذره رخ نماید
دو کون مست گردد از غایت نکویی
هوش مصنوعی: اگر زیبایی چهرهات تنها کمی نمایان شود، آسمان و زمین از شدت زیبایی به وجد میآیند.
یارب چه آفتابی کاندر دو کون هرگز
در چشم جان نیاید مثلت به خوبرویی
هوش مصنوعی: ای خدای من، چه خورشیدی است که در دو جهان هیچگاه در چشم جان نمیافتد، مثل تویی از نظر زیبایی.
چون از کمال غیرت بر جان کمین گشایی
از خون عاشقانت روی زمین بشویی
هوش مصنوعی: وقتی به خاطر غیرت و محبت خود، به جان عاشقان آسیب میزنی، خون آنها را بر روی زمین میریزی.
عطار در ره او از هر دو کون بگذر
وانگه ز خود فنا شو گر مرد راه اویی
هوش مصنوعی: عطار میگوید که اگر واقعاً در مسیر الحق و حقیقت قدم برداری، باید از همه چیز در این دنیا و جهان مادی بگذری و حتی از خودت نیز فانی شوی. برای کسی که در جستجوی حقیقت است، این گذر از خود، ضروریست.
حاشیه ها
1402/09/26 20:11
سید محسن
درود بر ادیبان--بعد از گذشت حدود سه سال که در حد سواد و توان غزلیات را خواندم و تصحیح کردم در مورخه پنجم اذر ماه سال 402 کارم به پایان رسید--امید است مدیریت محترم گنجور با تحمل و تامل و صعه صدر به عرایض بنده و دیگر عزیزان ترتیب اثر داده و در صورت لزوم پیشنهادات را عملی فرمایند. به امید ماندگاری اثرات و نکات و زحمات مدیریت محترم گنجور