غزل شمارهٔ ۸۳۴
گر تو خلوتخانهٔ توحید را محرم شوی
تاج عالم گردی و فخر بنی آدم شوی
سایهای شو تا اگر خورشید گردد آشکار
تو چو سایه محو خورشید آیی و محرم شوی
جانت در توحید دایم معتکف بنشسته است
تو چرا در تفرقه هر دم به صد عالم شوی
بودهای همرنگ او از پیش و خواهی بد ز پس
این زمان همرنگ او شو نیز تا همدم شوی
چون نداری ز اول و آخر خبر جز بیخودی
گر بکوشی در میانه بیخود اکنون هم شوی
رنگ دریا گیر چون شبنم ز خود بیخود شده
تا شوی همرنگ دریا گرچه یک شبنم شوی
چیست شبنم یک نم از دریاست ناآمیخته
گر بیامیزی تو هم در بحر کل بی غم شوی
ور در آمیزی ز غفلت با هزاران تفرقه
چون نتابد بحر صحبت بو که تو محرم شوی
دل پراکنده روی از جام جم در آینه
جز پراکنده نبینی از پی ماتم شوی
هیچ بودی هیچ خواهی شد کنون هم هیچ باش
زانکه گر تو هیچ گردی تو ز هیچی کم شوی
گر تو ای عطار هیچ آیی همه گردی مدام
ور همه خواهی چو مردان هیچ در یک دم شوی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر تو خلوتخانهٔ توحید را محرم شوی
تاج عالم گردی و فخر بنی آدم شوی
هوش مصنوعی: اگر به درون رازهای توحید راه یابی و به آنان نزدیک شوی، تاج سر جهان میشوی و برتری انسانها را به دست میآوری.
سایهای شو تا اگر خورشید گردد آشکار
تو چو سایه محو خورشید آیی و محرم شوی
هوش مصنوعی: خود را مانند سایهای قرار بده تا زمانی که خورشید روشن شود، تو نیز به طور نامحسوس در کنار آن باشی و به جایی برسی که به رازهای آن نزدیک شوی.
جانت در توحید دایم معتکف بنشسته است
تو چرا در تفرقه هر دم به صد عالم شوی
هوش مصنوعی: روحت در یکتاپرستی همیشه در حال عبادت و خلوت است، پس چرا تو هر لحظه با اختلاف و تفرقه، به هزار فکر و ایده مشغول هستی؟
بودهای همرنگ او از پیش و خواهی بد ز پس
این زمان همرنگ او شو نیز تا همدم شوی
هوش مصنوعی: اگر پیشتر با او همرنگ بودهای، اکنون هم باید به او بپیوندی و شبیه او شوی تا بتوانی در کنارش قرار بگیری و همدمش باشی.
چون نداری ز اول و آخر خبر جز بیخودی
گر بکوشی در میانه بیخود اکنون هم شوی
هوش مصنوعی: وقتی که از آغاز و پایان هیچ خبری نداری، حتی اگر در این میان تلاش کنی و بیخود شوی، در نهایت هم به بیخبری خواهی رسید.
رنگ دریا گیر چون شبنم ز خود بیخود شده
تا شوی همرنگ دریا گرچه یک شبنم شوی
هوش مصنوعی: رنگ دریا را به خود بگیر و مانند شبنم فراموش کن خودت را تا بتوانی به رنگ دریا دربیایی، حتی اگر فقط یک شبنم باشی.
چیست شبنم یک نم از دریاست ناآمیخته
گر بیامیزی تو هم در بحر کل بی غم شوی
هوش مصنوعی: شبنم، نشانهای از دریاست که با خلوص خاصی از آن جدا شده است. اگر تو هم خود را در دریای زندگی بگنجانی و با آن بیدغدغه زندگی کنی، به آرامش و شادی دست خواهی یافت.
ور در آمیزی ز غفلت با هزاران تفرقه
چون نتابد بحر صحبت بو که تو محرم شوی
هوش مصنوعی: اگر از روی غفلت با هزاران تفرقه در هم آمیزی، چگونه میتوانی از دریای صحبت لذت ببری؛ زیرا تو تنها محرم این راز نیستی.
دل پراکنده روی از جام جم در آینه
جز پراکنده نبینی از پی ماتم شوی
هوش مصنوعی: اگر دل تو از نوشیدن جام جمشید (جامی که هویت و حقیقت را نمایان میکند) پراکنده و غمگین باشد، در آینه تنها چیزهای پراکنده را خواهی دید و این باعث میشود که از غم و اندوه خود رنج ببری.
هیچ بودی هیچ خواهی شد کنون هم هیچ باش
زانکه گر تو هیچ گردی تو ز هیچی کم شوی
هوش مصنوعی: هیچگاه وجود نداشتی و در آینده نیز存在 نخواهی داشت. بنابراین، همین حالا هم باید به عدم و پوچی خودت آگاه باشی؛ زیرا اگر به سمت نبودن بروی، از عدم نیز کمتر خواهی شد.
گر تو ای عطار هیچ آیی همه گردی مدام
ور همه خواهی چو مردان هیچ در یک دم شوی
هوش مصنوعی: اگر تو ای عطار، همواره به کار و تلاش مشغول شوی و در پی موفقیت باشی، به هر هدفی که دنبال کنی خواهی رسید، اما اگر بخواهی مثل مردان بزرگ و جدی تنها در یک لحظه اقدام کنی و به کمال برسی، به نتیجه نخواهی رسید.
حاشیه ها
1396/01/10 11:04
امیر آجرلو
در بیت دهم، به جای "هیچ نبودی" می بایست "هیچ بودی" قرار گیرد که هم از لحاظ وزن و هم از جهت معنی صحیح شود.
ضمناً در دیوان عطار به تصحیح تقی تفضلی "هیچ بودی" نوشته شده است.
1402/02/18 22:05
سید محسن
درود بر ادیبان-با گذشت شش سال شایسته بود فرمایش امیر آجرلو در نظر گرفته می شد