غزل شمارهٔ ۷۹۱
گر یک شکر از لعلت در کار کنی حالی
صد کافر منکر را دیندار کنی حالی
ور زلف پریشان را درهم فکنی حلقه
تسبیح همه مردان زنار کنی حالی
روزی که ز گلزاری بی روی تو گل چینم
گلزار ز چشم من گلزار کنی حالی
چون دیدهٔ من هر دم گلبرگ رخت بیند
از ناوک مژگانش پر خار کنی حالی
صد گونه جفا داری چون روی مرا بینی
بر من به جوانمردی ایثار کنی حالی
صد بلعجبی دانی کابلیس نداند آن
ما را چو زبون بینی در کار کنی حالی
بردی دلم از من جان چون با تو کنم دعوی
خود را عجمی سازی انکار کنی حالی
چون صبح صبا زانرو در خاک کفت مالد
کز بوی سر زلفش عطار کنی حالی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر یک شکر از لعلت در کار کنی حالی
صد کافر منکر را دیندار کنی حالی
هوش مصنوعی: اگر از زیبایی تو فقط کمی بهره ببریم، میتوانیم حتی خیلیها را که به دین و ایمان اعتقادی ندارند، به سمت ایمان و دین بیاوریم.
ور زلف پریشان را درهم فکنی حلقه
تسبیح همه مردان زنار کنی حالی
هوش مصنوعی: اگر زلفهای پریشان را به هم بریزی، تمام مردان به خاطر تو به مانند حلقه تسبیح به هم میپیوندند.
روزی که ز گلزاری بی روی تو گل چینم
گلزار ز چشم من گلزار کنی حالی
هوش مصنوعی: زمانی که از میان گلها، بدون حضور تو، گلی را بچینم، به چشم من این گلزار به شکلی دیگر خواهد بود.
چون دیدهٔ من هر دم گلبرگ رخت بیند
از ناوک مژگانش پر خار کنی حالی
هوش مصنوعی: چشم من همیشه زیبایی صورت تو را میبیند، اما از تیرگی و حسد چشمانت، زخمهایی را احساس میکنم.
صد گونه جفا داری چون روی مرا بینی
بر من به جوانمردی ایثار کنی حالی
هوش مصنوعی: وقتی که تو را میبینم، با هزاران آسیب و بدرفتاری که به من میکنی، امیدوارم که با جوانمردی و فداکاری با من رفتار کنی.
صد بلعجبی دانی کابلیس نداند آن
ما را چو زبون بینی در کار کنی حالی
هوش مصنوعی: واقعا شگفتانگیز است که شخصی از کابل از حال ما بیخبر است، در حالی که وقتی زبانمان را میبیند، وضعیت ما را درک نمیکند.
بردی دلم از من جان چون با تو کنم دعوی
خود را عجمی سازی انکار کنی حالی
هوش مصنوعی: دل من را از من گرفتی، ای جان؛ وقتی میخواهم از خودم دفاع کنم، تو به زبان بیگانهای صحبت میکنی و ادعای من را انکار میکنی.
چون صبح صبا زانرو در خاک کفت مالد
کز بوی سر زلفش عطار کنی حالی
هوش مصنوعی: وقتی صبح وزش نسیم به زمین میرسد، بویی از موی او به مشام میرسد که تو را خوشحال و سرزنده میکند.
حاشیه ها
1402/02/16 21:05
سید محسن
در بیت سوم --مصرع دوم---گلزار زچشم من گل زار کنی حالی-----و یا گل زار زچشم من گلزار کنی حالی---درست به نظر میرسد--تا نظر ادیبان چه باشد؟
1402/09/26 15:11
سید محسن
در بیت چهارم--از ناوک چشمانم پر خار کنی حالی-----پیشنهاد می شود