گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۵

ما ز خرابات عشق مست الست آمدیم
نام بلی چون بریم چون همه مست آمدیم
پیش ز ما جان ما خورد شراب الست
ما همه زان یک شراب مست الست آمدیم
خاک بد آدم که دوست جرعه بدان خاک ریخت
ما همه زان جرعهٔ دوست به دست آمدیم
ساقی جام الست چون و سقیهم بگفت
ما ز پی نیستی عاشق هست آمدیم
دوست چهل بامداد در گل ما داشت دست
تا چو گل از دست دوست دست به دست آمدیم
شست درافکند یار بر سر دریای عشق
تا ز پی چل صباح جمله به شست آمدیم
خیز و دلا مست شو از می قدسی از آنک
ما نه بدین تیره جای بهر نشست آمدیم
دوست چو جبار بود هیچ شکستی نداشت
گفت شکست آورید ما به شکست آمدیم
گوهر عطار یافت قدر و بلندی ز عشق
گرچه ز تأثیر جسم جوهر پست آمدیم

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما ز خرابات عشق مست الست آمدیم
نام بلی چون بریم چون همه مست آمدیم
هوش مصنوعی: ما از محفل عشق به حالت مستی و سرخوشی وارد شده‌ایم، و وقتی که از اینجا برویم، نام بلی (که به معنی توافق و رضایت است) بر زبان می‌آوریم، زیرا همه ما در این حالت مستی قرار داریم.
پیش ز ما جان ما خورد شراب الست
ما همه زان یک شراب مست الست آمدیم
هوش مصنوعی: قبل از ما، جان ما به شراب الست نوشیده شده است. ما همه از همان یک شراب، مست الست به وجود آمده‌ایم.
خاک بد آدم که دوست جرعه بدان خاک ریخت
ما همه زان جرعهٔ دوست به دست آمدیم
هوش مصنوعی: خاک بدِ آدمی که دوستی بر آن جرعه‌ای نوشید، ما همه از همان جرعهٔ دوست به وجود آمدیم.
ساقی جام الست چون و سقیهم بگفت
ما ز پی نیستی عاشق هست آمدیم
هوش مصنوعی: بگو جامی به من بده که یادآور لحظه‌های اولیه باشد؛ زیرا ما در پی عشق هستیم و برای این نیستی به اینجا آمده‌ایم.
دوست چهل بامداد در گل ما داشت دست
تا چو گل از دست دوست دست به دست آمدیم
هوش مصنوعی: دوست در چهل صبح، دستش را در گل ما گذاشت و ما نیز مانند گل به دست دوست پاسخ دادیم و به هم رسیدیم.
شست درافکند یار بر سر دریای عشق
تا ز پی چل صباح جمله به شست آمدیم
هوش مصنوعی: دوست عزیز به سوی سرزمین عشق دست کرد و ما نیز به دنبال او، بعد از چهل صبح، به راه افتادیم.
خیز و دلا مست شو از می قدسی از آنک
ما نه بدین تیره جای بهر نشست آمدیم
هوش مصنوعی: برخیز و شاد شو از شراب دل‌انگیز، زیرا ما به این مکان تاریک تنها برای نشستن نیامده‌ایم.
دوست چو جبار بود هیچ شکستی نداشت
گفت شکست آورید ما به شکست آمدیم
هوش مصنوعی: دوست مانند یک فرد قوی و ستمگر است که هیچ‌گاه شکست نمی‌خورد. او به ما گفته است که شکست را به همراه بیاورید، اما ما در واقع به خاطر شکست به او روی آورده‌ایم.
گوهر عطار یافت قدر و بلندی ز عشق
گرچه ز تأثیر جسم جوهر پست آمدیم
هوش مصنوعی: افراد با عشق و محبت می‌توانند به ارزش و مقام‌های بلند دست یابند، حتی اگر به خاطر تأثیرات مادی، در اصل از سطح پایین‌تری برخوردار باشند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۰۵ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"خرابات عشق"
با صدای حسام الدین سراج (آلبوم جام الست)

حاشیه ها

1392/01/18 16:04
حسین.مرادزاده

با سلام. وزن این شعر غلط نوشته شده درستش بایذ مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن باشد.(منسرح مثمن مطوی مکشوف)
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1392/09/10 23:12
غلامحسین آتشی

این غزل عطار نیشابوری برگرفته از آیه 172 سوره اعراف7

وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَی شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ ﴿172﴾
وحدیث قدسی خمّرت طینة آدم بیدیّ أربعین صباحاً گل آدم را به دستان خویش چهل پگاه سرشتم.
وحدیث نبوی مَن اَخلَصَ لِللّه اَربعینَ صباحاً جَرَت یَنابیلَ الحِکمه مَن قَلبهِ اِلی لِسانه
میباشد.

1393/07/28 23:09
محمد ظاهرزاده

این شعر رو استاد حسام الدین سراج خوندن فوق العاده زیبا
به علاقمندان توصیه میکنم حتما گوش کنند

1396/06/21 11:09
اسماعیل اسدی ده میراحمدی

سلام
اقای حسام الدین سراج تو آلبوم جام الست خوندش خیییلی زیبا منتها تو این بیت گفتن بلا ب این شرح
ما ز خرابات عشق مست الست آندیم ،نام بلا چون بریم چون همه مست امدیم
بلی درسته یا بلا؟

1396/08/14 05:11
هورخش

جناب سراج در قطعه ی مذکور هم با همان ضبط نوشتاری بلی خوانده اند که البته در زبان عربی و قرائت قرآنی کلمه بلی که از همان آیه ی 172 سوره اعراف اقتباس شده ، به شکل گفتاری بلا خوانده می شود و این نباید با بلا به معنی مصیبت و امری که به عقوبت نازل می شود ، اشتباه گرفته شود.
در باره معنی مصرع مورد نظر می توان اینگونه گفت که : انسان با شنیدن صدای دوست و اینکه دوست شخصا بر او نظری کرد و لایق آن دید که با او سخن کند و بی واسطه با کلام خودش به او فرمود "الستُ بربکم..." ، آنقدر مست و بی خود شده که گویی دیگر چیزی جز عشق دوست نمی بیند و نمی شنود که بخواهد حتی کلمه ای دیگر جز نام دوست را در خاطر آورد... حال چگونه بلی بگوید ؟! و در پاسخ کدامین سوال بگوید که چون عشق محبوب بر او جلوه کرد و وی مست گشت نه سوالی بماند و نه جوابی و نه حتی خودی انسان.
استفاده از کلمه " نام " قبل از " بلی " (با توجه به اینکه بلی کلمه ی تصدیق است و بر روی هیچ شئی یا فردی از جهت تشخص آن قرار داده نمی شود) توجه را به نام و اسم معشوق در مستی عشق او جلب می نماید که وقتی نام او هست هیچ چیز دیگر به زبان عاشق مست و حتی در فکر و خیال او نمی گنجد.

1399/06/14 00:09
شهرام زندی

خاک بد آدم که دوست جرعه بدان خاک ریخت
ما همه زان جرعهٔ دوست به دست آمدیم
مصرع دوم وزن صحیحی ندارد به احتمال قوی مصرع دوم به این شکل بوده است

ما همه زان جرعه دوست، خاک بدست آمدیم که البته معنی مصرع نیز بسیار گسترده تر میگردد

1399/06/14 01:09
nabavar

گرامی شهرام
اگر اینطور بخوانی
ما همه زان جرعه یِ دوست به دست آمدیم
هم وزن درست است و هم معنا

1399/10/30 10:12
پریسا مالکی شریفی

با سلام درود معنی کلمه سقیهم در بیت زیر :
"ساقی جام الست چون و سقیهم بگفت
ما ز پی نیستی عاشق هست آمدیم"
رو متوجه نشدم لطفا راهنمایی بفرمایید
متشکرم

1402/03/17 09:06
سعید عباس زاده

"و سقیهم" یعنی سیرابشان کنید. هم خانواده سقا ساقی

معنی مصراع: آن زمانیکه ساقی جام الست گفت وسقیهم (سیرابشان کنید، شراب برسونید بهشون) ...

1402/04/25 18:06
مهدی شاه

تلمیح است به آیه 21 سوره مبارکه انسان:

عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ ۖ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا ﴿٢١﴾

بر اندامشان جامه هایی از حریر نازک و سبز رنگ و دیبای ستبر است و با دستبندهایی از نقره آراسته شده اند، و پروردگارشان باده طهور به آنان می نوشاند. (۲۱)

1402/04/25 18:06
مهدی شاه

استاد شفیعی کدکنی در مقدمه تصحیح منطق الطیر عطار، این غزل را به تصریح محمد عوفی در تذکره لباب الالباب از آن شمس الدین محمد بن طغان کرمانی دانسته اند.