غزل شمارهٔ ۶۰۳
تا ما ره عشق تو سپردیم
صد بار به زندگی بمردیم
ما را ز دو کون نیم جان بود
در عشق تو هم به تو سپردیم
بس روز که در هوای رویت
بگسسته نفس نفس شمردیم
بس شب که چو شمع در فراقت
دل پر آتش به روز بردیم
ای ساقی جان بیا که دیری است
تا در پی نیم جرعه دردیم
آبی در ده که این بیابان
در گرمی و تشنگی سپردیم
بی روی تو هر میی که خوردیم
خون گشت و ز روی خود ستردیم
عطار مکن به درد گرمی
چون از دم سرد تو فسردیم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا ما ره عشق تو سپردیم
صد بار به زندگی بمردیم
هوش مصنوعی: ما بارها اعلام کردهایم که عشق تو را انتخاب کردیم و در این مسیر سختیهای زیادی را تحمل کردهایم.
ما را ز دو کون نیم جان بود
در عشق تو هم به تو سپردیم
هوش مصنوعی: ما بین دو دنیا، نیمی از جانمان به عشق تو وابسته است و حالا همهچیز را به تو سپردهایم.
بس روز که در هوای رویت
بگسسته نفس نفس شمردیم
هوش مصنوعی: روزهای زیادی را به یاد دارم که در آرزوی دیدن روی تو نفسزنان و بیتاب گذشتیم.
بس شب که چو شمع در فراقت
دل پر آتش به روز بردیم
هوش مصنوعی: شبهای زیادی را مثل شمع، با دل سوخته و پر از ناراحتی به خاطر دوریات سپری کردم.
ای ساقی جان بیا که دیری است
تا در پی نیم جرعه دردیم
هوش مصنوعی: ای ساقی جان، بیا که مدتی است تشنهی یک جرعه از شراب و آرامش هستیم.
آبی در ده که این بیابان
در گرمی و تشنگی سپردیم
هوش مصنوعی: در دشتی خشک و بیآب، ما آنچه را داشتیم در گرما و تشنگی به دست آوردیم.
بی روی تو هر میی که خوردیم
خون گشت و ز روی خود ستردیم
هوش مصنوعی: بدون وجود تو، هر نوشیدنی که مصرف کردیم، به خون تبدیل شد و از روی خودت آن را پاک کردیم.
عطار مکن به درد گرمی
چون از دم سرد تو فسردیم
هوش مصنوعی: عطار، وقتی که ما از گرما و درد رنج میبریم، به ما نگو که درد را تحمل کنیم، زیرا ما از سرما و ناراحتی نجات یافتهایم.