گنجور

غزل شمارهٔ ۵۷۱

دل ز دستم رفت و جان هم، بی دل و جان چون کنم
سر عشقم آشکارا گشت پنهان چون کنم
هرکسم گوید که درمانی کن آخر درد را
چون به دردم دایما مشغول درمان چون کنم
چون خروشم بشنود هر بی خبر گوید خموش
می‌تپد دل در برم می‌سوزدم جان چون کنم
عالمی در دست من، من همچو مویی در برش
قطره‌ای خون است دل، در زیر طوفان چون کنم
در تموزم مانده جان خسته و تن تب زده
وآنگهم گویند براین ره به پایان چون کنم
چون ندارم یک نفس اهلیت صف النعال
پیشگه چون جویم و آهنگ پیشان چون کنم
در بن هر موی صد بت بیش می‌بینم عیان
در میان این همه بت عزم ایمان چون کنم
نه ز ایمانم نشانی نه ز کفرم رونقی
در میان این و آن درمانده حیران چون کنم
چون نیامد از وجودم هیچ جمعیت پدید
بیش ازین عطار را از خود پریشان چون کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل ز دستم رفت و جان هم، بی دل و جان چون کنم
سر عشقم آشکارا گشت پنهان چون کنم
هوش مصنوعی: دل و جانم از دستم رفتند و حالا نمی‌دانم بدون آن دو چگونه باید با عشق خود زندگی کنم. عشق من به طور آشکار به وجود آمده، اما من در پنهان چه کنم؟
هرکسم گوید که درمانی کن آخر درد را
چون به دردم دایما مشغول درمان چون کنم
هوش مصنوعی: هر کسی می‌گوید که باید درمانی برای درد پیدا کنم، اما من همواره به درد خود مشغولم و نمی‌دانم چه کنم.
چون خروشم بشنود هر بی خبر گوید خموش
می‌تپد دل در برم می‌سوزدم جان چون کنم
هوش مصنوعی: وقتی که صدای خروشم را بشنود، هر کسی که از حال باخبر نیست، می‌گوید ساکت باش. در دل من تپش ایجاد می‌شود و جانم در آتش می‌سوزد. حالا باید چه کار کنم؟
عالمی در دست من، من همچو مویی در برش
قطره‌ای خون است دل، در زیر طوفان چون کنم
هوش مصنوعی: در دستان من جهانی وجود دارد، اما من مانند مویی در آن هستم. دل من مانند قطره‌ای خون است و در زیر طوفان، نمی‌دانم چگونه باید رفتار کنم.
در تموزم مانده جان خسته و تن تب زده
وآنگهم گویند براین ره به پایان چون کنم
هوش مصنوعی: در فصل گرما، جانم خسته و تنم داغ و بیمار است و در این شرایط نمی‌دانم چگونه باید به پایان راه برسم.
چون ندارم یک نفس اهلیت صف النعال
پیشگه چون جویم و آهنگ پیشان چون کنم
هوش مصنوعی: من توانایی و شایستگی ای ندارم که به مقام و مرتبه‌ای برسم، در این صورت چطور باید خود را به جستجوی اهداف بلندتر برسانم و به سمت آن‌ها حرکت کنم؟
در بن هر موی صد بت بیش می‌بینم عیان
در میان این همه بت عزم ایمان چون کنم
هوش مصنوعی: در دل هر رشته موی تو، صد معشوقه و زیبایی را می‌بینم که به وضوح نمایان هستند، اما در این میان، با وجود این همه زیبایی، چگونه می‌توانم به ایمان و قطعیت در عشق خود دست یابم؟
نه ز ایمانم نشانی نه ز کفرم رونقی
در میان این و آن درمانده حیران چون کنم
هوش مصنوعی: من نه نشانه‌ای از ایمان دارم و نه از کفرم رونقی وجود دارد. در این بین، من مانده‌ام و حیران، نمی‌دانم چه کار کنم.
چون نیامد از وجودم هیچ جمعیت پدید
بیش ازین عطار را از خود پریشان چون کنم
هوش مصنوعی: وقتی که از وجودم هیچ جمعی شکل نگرفته و هیچ چیزی در من نیست، چگونه می‌توانم عطار را از خودم ناامید و پریشان کنم؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۷۱ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۵۷۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۷۱ به خوانش کیوان عاروان

حاشیه ها

1395/09/09 11:12
حسین

زیباترین اجرای این اثر کنسرت قاصدک در گوتنبرگ است.حتما گوش کنید

1396/01/05 10:04
هادی ابراهیم عبائی

در آلبوم قاصدک استاد محمدرضا شجریان ، با همنوایی سنتور زنده یاد پرویز مشکاتیان ، این غزل به زیبایی هر چه تمامتر بحالت ساز و آواز اجرا شده است.

1397/11/24 22:01
سعید

بنام ایزد مهربانی
غزلی است بسیار زیبا وگیرا بویژه که صدای ملکوتی استاد شجریان دم زندگی را در رگهای این شعرمیدمد و به ابیات جان میبخشد و خواننده را رقصان به پرتو شاعرخورشید صفتش میبرد از اساتید مجرب خواهشمند است معانی ابیات را توضیح دهند با تشکر

1398/09/24 18:11
امین

این غزل بسیار بسیار زیبا را استاد محمد رضا شجریان آنچنان دلربا در آلبوم قاصدک خوانده اند که هزاران بار اگر بشنوی باز گوش جانت تشنه ی تشنه تر میشود.

1399/10/24 13:12
جمشیدی

سهم استاد شجریان در آشنایی مردم با ادبیات خیلی زیاده . استاد شجریان با انتخاب های به جا و مناسب دستگاه و ردیف . در معنی کردن اشعار حین خواندن آنها واقعا به درک شعر کمک کردند . این غزل با صدای استاد در قلب آدم رخنه می کنه .