گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۰

از بس که چو شمع از غم تو زار بسوزم
گویم نچنانم که دگربار بسوزم
بیم است که از آه دل سوخته هر شب
نه پردهٔ افلاک به یکبار بسوزم
زان با من دلسوخته اندک به نسازی
تا من ز غم عشق تو بسیار بسوزم
دانی که ز تر دامنی و خامی خود من
چندان که بسوزم نه به هنجار بسوزم
ترسم که اگر سوخته خواهند من خام
در آتش عشق افتم و دشوار بسوزم
تا چند تنم پردهٔ پندار به خود بر
وقت است که این پردهٔ پندار بسوزم
ای ساقی جان جام می آور تو به پیشم
تا خرقه براندزم و زنار بسوزم
آن به که به یک آتش دل وقت سحرگاه
هرجا که حجابی است به یکبار بسوزم
بوی جگر سوخته خواهی ز دم من
در سوختگی تا که چو عطار بسوزم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از بس که چو شمع از غم تو زار بسوزم
گویم نچنانم که دگربار بسوزم
هوش مصنوعی: به خاطر آن‌که از غم تو مانند شمع می‌سوزم، می‌گویم دیگر نمی‌سوزم، اما در واقع هنوز هم دلم با آتش غم تو می‌سوزد.
بیم است که از آه دل سوخته هر شب
نه پردهٔ افلاک به یکبار بسوزم
هوش مصنوعی: نگرانی دارم که از گریه‌های دلی که به شدت سوخته، ممکن است هر شب تمام آسمان‌ها را یکباره بسوزانم.
زان با من دلسوخته اندک به نسازی
تا من ز غم عشق تو بسیار بسوزم
هوش مصنوعی: اگر کمی برای من دل بسوزانی، من از درد عشق تو بسیار می‌سوزم.
دانی که ز تر دامنی و خامی خود من
چندان که بسوزم نه به هنجار بسوزم
هوش مصنوعی: آیا می‌دانستی که من از ناپختگی و سادگی خودم چقدر آسیب می‌بینم؟ به اندازه‌ای می‌سوزم که فقط به روش معمولی نمی‌سوزم.
ترسم که اگر سوخته خواهند من خام
در آتش عشق افتم و دشوار بسوزم
هوش مصنوعی: می‌ترسم که اگر این عشق مرا در آتش بیفکند، به جای سوختن آرام، به سختی دچار سوختگی شوم.
تا چند تنم پردهٔ پندار به خود بر
وقت است که این پردهٔ پندار بسوزم
هوش مصنوعی: چند وقت دیگر باید در خواب و خیال خود بمانم؟ وقت آن رسیده که این پرده‌ی خیالات را بسوزانم و از واقعیت زندگی بهره‌مند شوم.
ای ساقی جان جام می آور تو به پیشم
تا خرقه براندزم و زنار بسوزم
هوش مصنوعی: ای ساقی، جانم، جام شراب را بیاور تا بتوانم لباس خود را به دور افکنم و بند و زنجیر خود را بسوزانم.
آن به که به یک آتش دل وقت سحرگاه
هرجا که حجابی است به یکبار بسوزم
هوش مصنوعی: بهتر است که در اوایل صبح، با دل aflame و بی‌نهایت آتشین، هر جا که مانعی وجود دارد را یکباره بسوزانم.
بوی جگر سوخته خواهی ز دم من
در سوختگی تا که چو عطار بسوزم
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی بوی جگر سوخته را احساس کنی، به نفسم گوش کن که در سوختگی است. من نیز مانند عطار، در حال سوختن هستم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۴۰ به خوانش عندلیب