غزل شمارهٔ ۴۰۶
ای دل ز دلبران جهانت گزیده باز
پیوسته با تو و ز دو عالم بریده باز
خورشید کز فروغ جمالش جهان پر است
هر روز پیش روی تو بر سر دویده باز
هر شب سپهر پردهٔ زربفت ساخته
رویت به دست صبح به یکدم دریده باز
بدری که در مقابل خورشید آمدست
از خجلت رخت به هلالی رسیده باز
در پای اسب خیل خیال تو آفتاب
زربفت هر شبانگهیی گستریده باز
از شوق ابروی و رخ تو ماه ره نورد
صد ره تمام گشته و صد ره خمیده باز
گر زاهد زمانه ببیند جمال تو
از دامن تو دست ندارد کشیده باز
چون از برای روی تو خون میخورد دلم
آن خون از آن نهاد به روی و به دیده باز
لعل شکر فروش تو بخشیده یک شکر
عطار را ز دست مشقت خریده باز
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل ز دلبران جهانت گزیده باز
پیوسته با تو و ز دو عالم بریده باز
هوش مصنوعی: ای دل، تو از میان محبوبان دنیا برگزیده شدهای، حالا همیشه با تو هستم و خودم را از دو جهان جدا کردهام.
خورشید کز فروغ جمالش جهان پر است
هر روز پیش روی تو بر سر دویده باز
هوش مصنوعی: خورشید که زیباییاش همه جا را روشن کرده، هر روز دوباره با شوق تمام در مقابل تو میدرخشد.
هر شب سپهر پردهٔ زربفت ساخته
رویت به دست صبح به یکدم دریده باز
هوش مصنوعی: هر شب آسمان، پردهای از زربفت برای چهرهات میسازد و صبح، در یک لحظه آن را کنار میزند.
بدری که در مقابل خورشید آمدست
از خجلت رخت به هلالی رسیده باز
هوش مصنوعی: دختری که به خاطر حضور خورشید شرمنده شده، حالا چنان شده که به شکل هلال در آمده است.
در پای اسب خیل خیال تو آفتاب
زربفت هر شبانگهیی گستریده باز
هوش مصنوعی: در زیر پای اسب خیالی تو، هر شب، تابش خورشید مانند زربفت بر افراشته است.
از شوق ابروی و رخ تو ماه ره نورد
صد ره تمام گشته و صد ره خمیده باز
هوش مصنوعی: به خاطر جذابیت و زیبایی ابرو و چهرهات، ماه سفرکرده است و بارها در مسیر خود به خاطر دیدن تو از راه مستقیم منحرف شده است.
گر زاهد زمانه ببیند جمال تو
از دامن تو دست ندارد کشیده باز
هوش مصنوعی: اگر زاهد زمانه زیبایی تو را ببیند، دیگر نمیتواند از دامن تو دست بکشد و دل بکند.
چون از برای روی تو خون میخورد دلم
آن خون از آن نهاد به روی و به دیده باز
هوش مصنوعی: وقتی که دلم برای زیبایی تو میکوشد و رنج میکشد، آن درد و خونریزی در چهره و چشمانم نمایان میشود.
لعل شکر فروش تو بخشیده یک شکر
عطار را ز دست مشقت خریده باز
هوش مصنوعی: زخمی که تو بر دلها میزنی، به آن شیرینیای که در بازار شکر است، میارزد. در واقع، شکر فروش را به خاطر زیبایی تو از زحمت دست کشیده و به راحتی این شکر را به دست آورده است.

عطار