گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۸

زلف را چون به قصد تاب دهد
کفر را سر به مهر آب دهد
باز چون درکشد نقاب از روی
همه کفار را جواب دهد
چون درآید به جلوه ماه رخش
تاب در جان آفتاب دهد
تیر چشمش که کم خطا کرده است
مالش عاشقان صواب دهد
همه خامان بی حقیقت را
سر زلفش هزار تاب دهد
تشنگان را که خار هجر نهاد
لب گلرنگ او شراب دهد
غم او زان چنین قوی افتاد
که دلم دایمش کباب دهد
گاه شعرم بدو شکر ریزد
گاه چشمم بدو گلاب دهد
گر دلم می‌دهد غمش را جای
گنج را جایگه خراب دهد
دل به جان باز می‌نهد غم او
تا درین دردش انقلاب دهد
دل عطار چون ز دست بشد
چکند تن در اضطراب دهد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زلف را چون به قصد تاب دهد
کفر را سر به مهر آب دهد
هوش مصنوعی: وقتی که موهایش را به منظور بازی می‌تاباند، مانند این است که کفر را در دلش به محبت تبدیل می‌کند.
باز چون درکشد نقاب از روی
همه کفار را جواب دهد
هوش مصنوعی: زمانی که پرده از چهره همه کافران برداشته شود، جواب خواهد داد.
چون درآید به جلوه ماه رخش
تاب در جان آفتاب دهد
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی و ظرافت او ظاهر شود، نور و روشنی جانش را به آفتاب می‌بخشد.
تیر چشمش که کم خطا کرده است
مالش عاشقان صواب دهد
هوش مصنوعی: نوشخند یا نگاه معصومانه‌اش که بسیار دقیق و نافذ است، به عشق‌ورزان آرامش و درست‌کاری می‌بخشد.
همه خامان بی حقیقت را
سر زلفش هزار تاب دهد
هوش مصنوعی: همه افرادی که درک و بصیرت ندارند، به خاطر زیبایی‌های او در دنیا دچار حیرت و شگفتی می‌شوند.
تشنگان را که خار هجر نهاد
لب گلرنگ او شراب دهد
هوش مصنوعی: تشنگان را که به خاطر فاصله و جدایی، بر استخوان‌هایشان خاری نشسته، لب زیبا و رنگارنگ او، نوشیدنی و شادابی می‌بخشد.
غم او زان چنین قوی افتاد
که دلم دایمش کباب دهد
هوش مصنوعی: غم او به قدری در من ریشه دوانده و قوی شده که قلبم همیشه در آتش درد و اندوه می‌سوزد.
گاه شعرم بدو شکر ریزد
گاه چشمم بدو گلاب دهد
هوش مصنوعی: گاهی شعر من مانند شکر برای او شیرین می‌شود و گاهی چشمانم برای او مانند گل سرخ خوشبو می‌باشد.
گر دلم می‌دهد غمش را جای
گنج را جایگه خراب دهد
هوش مصنوعی: اگر دل من غم خود را به من بدهد، روزی به جای جواهرات، خرابی ایجاد می‌کند.
دل به جان باز می‌نهد غم او
تا درین دردش انقلاب دهد
هوش مصنوعی: دل با جانش این غم را در خود می‌پذیرد تا این درد را تغییر دهد و به انقلاب درآورد.
دل عطار چون ز دست بشد
چکند تن در اضطراب دهد
هوش مصنوعی: دل عطار زمانی که از دست رفت، تن را در آشفتگی و بیقراری رها می‌کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۴۸ به خوانش عندلیب