غزل شمارهٔ ۳۴۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۴۰ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۳۴۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۴۰ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
این غزل را استاد شجریان به همراه همایون شجریان به صورت همخوانی خوانده اند که شنیدنش خالی از لطف نخواهد بود.
من این شعر را در سال 82 در کنسرت همنوا با بم شنیدم واقعا بی نظیره
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
کیهان کلهر
حسین علیزاده
همایون
استاد
آخ آخ که تکرار نخواهد شد
استاد شجریان با همخوانی همایون شجریان در همنوا با بم
مثنوی نوا
نکته قابل توجه اینکه کمتر دیده شده استاد شجریان شعری را اشتباه بخوانند در مصرع
این چنین دلخستگی زایل به مرهم کی شود را
زایل به مردن میخوانند که همایون در تکرار و همخوانی همان زایل به مرهم را میخوانند
در جواب بیداد عزیز
برای اطمینان بیشتر دوباره این همخوانی رو شنیدم،استاد اون مصرعی رو که فرمودین درست میخوانند
در پاسخ ایرج و بیداد عزیز
بنده هم مجدد کنسرت ارزشمند همنوا با بم رو شنیدم و با دقت بیشتری به مصرع و کلمه مورد بحث گوش کردم. به نظر من هم استاد شجریان اشتباها از کلمه "مردن" استفاده میکننند.
باسلام و احترام
در جواب دوستان عزیز در خصوص اشتباه ادا کردن واژه "مرهم" توسط استاد شجریان
این آواز تحت عنوان "آواز مثنوی" در آلبوم "بی تو به سر نمی شود" منتشر شده است که با گوش فرا دادن دقیق به آن خواهیم شنید که هم استاد شجریان و هم همایون در این هم آوازی کاملا به درستی واژه "مرهم" را ادا می نمایند.
با تشکر
سلام و احترام
به گمونم این شعر علاوه بر آلبوم بی تو بسر نمیشود با خردک تفاوتهایی (در تنظیم و اجرا) در اجرای زندهٔ کنسرت همنوا با بم که شامل تصانیف و آوازهایی از دستکم دو آلبوم _بی تو به سر نمیشود، فریاد_ بود نیز اجرا شده که دستکم در یکی از اجراها استاد _و باز بگمونم متعمداً برای جلب توجه به تصحیحی مهجور از این غزل_ از واژهٔ مَلْهَم _که در فرهنگنامههای معتبر از جمله لغتنامهٔ دهخدا و... معادل همان واژهٔ مرهم آمده) استفاده کردهاند.
سلام بر دوستان فرهیخته
هم استاد هم همایون به درستی مرهم
میخوانند.
خدای را خوشتر آید که از خوانش این هنرمندان بگذریم و از شکرپارهمان عطار سخن برانیم. گفتهاند غزل پارس با حافظ به قله قافش رسید، اما چه بسا که از قلهی عطار پایین آمده بود. الحق که مگسان غزل سعدی از شهد عطار غافل ماندند و همچنین مردم پارس. بس مهجور و متروک مانده این مرد. لکن بگذار نخوانندش تا خود همهی عسل را اختیار کنیم و به تنهایی شعر عطار را گلو بسوزانیم.
واقعا
واقعا
احسنت
سلام
خدای رُ نمیتونم قضاوت کنم ولی دستکم امثال بندهای هستیم که به خوانشهای معتبر متعدد و مختلف اهمیت میدیم و بگمونم شایان تعمق و اندیشه ست. دست کم در بسیاری موارد.
دوستان بیت آخر رو لطفا معنا کنید ....
گرامی محمد
به نظر می رسد خواننده بیت آخر را اشتباه می خواند
نیستی عطار مردِ او، که هر تر دامنی
گر به میدان لاشه تازد رخش رستم کی شود
خود را نالایق و تر دامن می خواند، به خود می گوید: که شایسته نیستی و در میدانی که او چون رخش رستم است تو همچو لاشه ای

عطار