گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲۰

شبی کز زلف تو عالم چو شب بود
سر مویی نه طالب نه طلب بود
جهانی بود در عین عدم غرق
نه اسم حزن و نه اسم طرب بود
چنان در هیچ پنهان بود عالم
که نه زین نام و نه زان یک لقب بود
بتافت از زلف آن روی چو خورشید
که گفت آن جایگه هرگز که شب بود
نگارستان رویت جلوه‌ای کرد
جهان گفتی که دایم بر عجب بود
همی تا لعل سیرابت نمودی
جهانی خلق تشنه خشک‌لب بود
بتا تا چشم چون نرگس گشادی
همه آفاق پر شور و شغب بود
همی تا حلقه‌ای در زلف دادی
سر مردان کامل در کنب بود
چو از حد می‌بشد گستاخی خلق
مگر اینجایگه جای ادب بود
خیال نار و نور افتاده در راه
حجاب و کشف جان‌ها زین سبب بود
درین وادی دل عطار را هیچ
نه نامی بود هرگز نه نسب بود

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شبی کز زلف تو عالم چو شب بود
سر مویی نه طالب نه طلب بود
هوش مصنوعی: شبی که با زلف تو تاریک و پنهان بود، هیچ‌کس نه چیزی را خواست و نه به دنبال چیزی بود.
جهانی بود در عین عدم غرق
نه اسم حزن و نه اسم طرب بود
هوش مصنوعی: در جهانی که وجود نداشت، نه نشانی از غم بود و نه علامتی از شادی.
چنان در هیچ پنهان بود عالم
که نه زین نام و نه زان یک لقب بود
هوش مصنوعی: به گونه‌ای که عالم به شدت پنهان و نامشخص است، نه به این نام و نه به آن نام، هیچ عنوانی وجود ندارد.
بتافت از زلف آن روی چو خورشید
که گفت آن جایگه هرگز که شب بود
هوش مصنوعی: نور زلف آن معشوق مانند تابش خورشید می‌تابد و او می‌گوید که در آن مکان هرگز شب نخواهد بود.
نگارستان رویت جلوه‌ای کرد
جهان گفتی که دایم بر عجب بود
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ات به قدری حیرت‌انگیز است که انگار جهان همیشه در شگفتی بوده است.
همی تا لعل سیرابت نمودی
جهانی خلق تشنه خشک‌لب بود
هوش مصنوعی: تا زمانی که به من لعل سرخ خود را نشان دادی، مردم دنیا تشنه و لب‌هایشان خشک بود.
بتا تا چشم چون نرگس گشادی
همه آفاق پر شور و شغب بود
هوش مصنوعی: ای معشوق، وقتی که چشمانت را مانند گل نرگس باز کنی، تمام عالم پر از شور و هیجان خواهد شد.
همی تا حلقه‌ای در زلف دادی
سر مردان کامل در کنب بود
هوش مصنوعی: هر زمان که تو حلقه‌ای از زلف خود را به کسی بدهی، همانند این است که مردان کامل را در دایره ارتباط خود قرار داده‌ای.
چو از حد می‌بشد گستاخی خلق
مگر اینجایگه جای ادب بود
هوش مصنوعی: زمانی که مردم از حد خود فراتر بروند و بی‌ادب شوند، مگر اینکه اینجا محل ادب و آداب باشد.
خیال نار و نور افتاده در راه
حجاب و کشف جان‌ها زین سبب بود
هوش مصنوعی: تخیل آتش و روشنی در مسیر حجاب و آشکار شدن روح‌ها قرار گرفته، و این به خاطر همین موضوع است.
درین وادی دل عطار را هیچ
نه نامی بود هرگز نه نسب بود
هوش مصنوعی: در این سرزمین، دل عطار هیچ نام و نسبی ندارد و برایش اهمیت ندارد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۲۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/12/23 06:02
نادر..

جهانی بود در عین عدم غرق..
نگارستان رویت جلوه‌ای کرد...