غزل شمارهٔ ۳۱۷
دل ز جان برگیر تا راهت دهند
ملک دو عالم به یک آهت دهند
چون تو برگیری دل از جان مردوار
آنچه میجویی هم آنگاهت دهند
گر بسوزی تا سحر هر شب چو شمع
تحفه از نقد سحرگاهت دهند
گر گدای آستان او شوی
هر زمانی ملک صد شاهت دهند
گر بود آگاه جانت را جز او
گوش مال جان به ناگاهت دهند
لذت دنیی اگر زهرت شود
شربت خاصان درگاهت دهند
تا نگردی بی نشان از هر دو کون
کی نشان آن حرم گاهت دهند
چون به تاریکی در است آب حیات
گنج وحدت در بن چاهت دهند
چون سپیدی تفرقه است اندر رهش
در سیاهی راه کوتاهت دهند
بیسواد فقر تاریک است راه
گر هزاران روی چون ماهت دهند
چون درون دل شد از فقرت سیاه
ره برون زین سبز خرگاهت دهند
در سواد اعظم فقر است آنک
نقطهٔ کلی به اکراهت دهند
ای فرید اینجا چو کوهی صبر کن
تا ازین خرمن یکی کاهت دهند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل ز جان برگیر تا راهت دهند
ملک دو عالم به یک آهت دهند
هوش مصنوعی: دل خود را از جان جدا کن تا راهیابی به ملکوت دو جهان با یک آه تو ممکن شود.
چون تو برگیری دل از جان مردوار
آنچه میجویی هم آنگاهت دهند
هوش مصنوعی: وقتی که تو با تمام وجود از دل مردانگی و استقامت دست برداری، آنچه را که به دنبالش هستی به تو خواهند داد.
گر بسوزی تا سحر هر شب چو شمع
تحفه از نقد سحرگاهت دهند
هوش مصنوعی: اگر هر شب مانند شمع بسوزی و تا صبح بمانی، صبحگاهان به تو پاداشی از الطاف زندگی خواهند داد.
گر گدای آستان او شوی
هر زمانی ملک صد شاهت دهند
هوش مصنوعی: اگر هر لحظه به درگاه او بخوانی و درخواست کنی، ملک و مال بسیاری به تو عطا خواهند کرد.
گر بود آگاه جانت را جز او
گوش مال جان به ناگاهت دهند
هوش مصنوعی: اگر جانت از حقیقت آگاه باشد، غیر از او به هیچ چیز گوش نده و به ناگاه به تو اطلاع میدهند.
لذت دنیی اگر زهرت شود
شربت خاصان درگاهت دهند
هوش مصنوعی: اگر لذتهای دنیوی به زهر تبدیل شوند، باز هم برای خاصان درگاه تو شربت گوارا فراهم میکنند.
تا نگردی بی نشان از هر دو کون
کی نشان آن حرم گاهت دهند
هوش مصنوعی: تا زمانی که از هر دو جهان بینشان نشوی، کسی به تو نشانی از آن مکان مقدس نمیدهد.
چون به تاریکی در است آب حیات
گنج وحدت در بن چاهت دهند
هوش مصنوعی: زمانی که در تاریکی قرار داری، آب حیات و گنج وحدت را به تو میدهند که در عمق وجودت نهفته است.
چون سپیدی تفرقه است اندر رهش
در سیاهی راه کوتاهت دهند
هوش مصنوعی: وقتی که روشنی و تفاوتها در مسیری وجود دارد، در تاریکی به تو کمک میکنند تا راه را سریعتر طی کنی.
بیسواد فقر تاریک است راه
گر هزاران روی چون ماهت دهند
هوش مصنوعی: سواد نیافتن باعث میشود که انسان در فقر و تنگدستی به سر ببرد، حتی اگر هزاران فرصت و امکانات مانند نور ماه به او داده شود.
چون درون دل شد از فقرت سیاه
ره برون زین سبز خرگاهت دهند
هوش مصنوعی: وقتی دل از غم و فقر پر شود، دیگر هیچ راهی برای خروج وجود ندارد، اما میتوانند تو را از این وضعیت نجات دهند و به جایی پر از سرسبزی و آرامش ببرند.
در سواد اعظم فقر است آنک
نقطهٔ کلی به اکراهت دهند
هوش مصنوعی: در میان جمعیت زیادی از افراد، فقر و بیپولی وجود دارد و افراد به زحمت و با اکراه باید به نقاط مشترک یا موضوعات کلی روی بیاورند.
ای فرید اینجا چو کوهی صبر کن
تا ازین خرمن یکی کاهت دهند
هوش مصنوعی: ای فرید، در اینجا مثل کوهی صبر داشته باش تا از این انبار، حتی یک کاه به تو بدهند.

عطار