غزل شمارهٔ ۳۱۳
سر مستی ما مردم هشیار ندانند
انکار کنان شیوهٔ این کار ندانند
در صومعه سجاده نشینان مجازی
سوز دل آلودهٔ خمار ندانند
آنان که بماندند پس پردهٔ پندار
احوال سراپردهٔ اسرار ندانند
یاران که شبی فرقت یاران نکشیدند
اندوه شبان من بییار ندانند
بی یار چو گویم بودم روی به دیوار
تا مدعیان از پس دیوار ندانند
سوز جگر بلبل و دلتنگی غنچه
بر طرف چمن جز گل و گلزار ندانند
جمعی که بدین درد گرفتار نگشتند
درمان دل خستهٔ عطار ندانند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سر مستی ما مردم هشیار ندانند
انکار کنان شیوهٔ این کار ندانند
هوش مصنوعی: ما در حال شادی و مستی خود هستیم، اما دیگران که هشیارند، نمیتوانند این حالت را فهمیده و درک کنند. آنها حتی نمیدانند که چه روشی در این کار وجود دارد.
در صومعه سجاده نشینان مجازی
سوز دل آلودهٔ خمار ندانند
هوش مصنوعی: در مکانهای عبادی، افرادی که فقط به ظاهر و رفتارهای مذهبی توجه دارند، از درد و رنج دلهای غمگین و آلوده به گناه خبر ندارند.
آنان که بماندند پس پردهٔ پندار
احوال سراپردهٔ اسرار ندانند
هوش مصنوعی: کسانی که در پس تصورات و اوهام خود باقی ماندهاند، از شرایط و واقعیتهای عمیق زندگی و اسرار آن آگاهی ندارند.
یاران که شبی فرقت یاران نکشیدند
اندوه شبان من بییار ندانند
هوش مصنوعی: دوستانی که شب را با جدایی از یاران خود نگذرانیدند، درد و غم شبانه من را در absence از یار نمیفهمند.
بی یار چو گویم بودم روی به دیوار
تا مدعیان از پس دیوار ندانند
هوش مصنوعی: زمانی که یارم در کنارم نیست، به دیوار نگاه میکنم تا مدعیان نتوانند از پشت دیوار متوجه حال من شوند.
سوز جگر بلبل و دلتنگی غنچه
بر طرف چمن جز گل و گلزار ندانند
هوش مصنوعی: بلبل که میخواند و غنچه که برای بهار و گلها دلتنگ است، جز گل و باغ نمیشناسند و نمیدانند.
جمعی که بدین درد گرفتار نگشتند
درمان دل خستهٔ عطار ندانند
هوش مصنوعی: کسانی که به این درد و رنج گرفتار نشدهاند، نمیدانند چگونه انتظارات و آلام دل خستهی عطار را تسکین دهند.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۱۳ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1399/05/10 01:08
مازیار
فوق العادهست این شعرِ جناب عطّار

عطار