گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۵

ره عشاق بی ما و من آمد
ورای عالم جان و تن آمد
درین ره چون روی کژ چون روی راست
که اینجا غیر ره بین رهزن آمد
رهی پیش من آمد بی نهایت
که بیش از وسع هر مرد و زن آمد
هزارن قرن گامی می‌توان رفت
چه راه است این که در پیش من آمد
شود اینجا کم از طفل دو روزه
اگر صد رستم در جوشن آمد
درین ره عرش هر روزی به صد بار
ز هیبت با سر یک سوزن آمد
درین ره هست مرغان کاسمانشان
درون حوصله یک ارزن آمد
رهی است آیینه وارآن کس که در رفت
هم او در دیدهٔ خود روشن آمد
کسی کو اندرین ره دانه‌ای یافت
سپهری خوشه‌چین خرمن آمد
نهان باید که داری سر این راه
که خصمت با تو در پیراهن آمد
کسی را گر شود گویی بیانش
ازین سر باخبر تر دامن آمد
کسی مرد است کین سر چون بدانست
نه مستی کرد ونه آبستن آمد
علاج تو درین ره تا تویی تو
چو شمعت سوختن یا مردن آمد
بمیر از خویش تا زنده بمانی
که بی شک گرد ران با گردن آمد
دل عطار سر دوستی یافت
ولی وقتی که خود را دشمن آمد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ره عشاق بی ما و من آمد
ورای عالم جان و تن آمد
هوش مصنوعی: راه عشق بدون ما و من به جایی رسیده که فراتر از عالم جان و بدن است.
درین ره چون روی کژ چون روی راست
که اینجا غیر ره بین رهزن آمد
هوش مصنوعی: وقتی در این مسیر حرکت می‌کنی، اگر به سمت غلط برگردی یا به سمت درست، به یاد داشته باش که در اینجا افراد نااهل و دغلکار وجود دارند.
رهی پیش من آمد بی نهایت
که بیش از وسع هر مرد و زن آمد
هوش مصنوعی: کسی به من نزدیک شد که ویژگی‌ها و عظمتش فراتر از توانایی و ظرفیت هر زن و مردی بود.
هزارن قرن گامی می‌توان رفت
چه راه است این که در پیش من آمد
هوش مصنوعی: می‌توان به مدت بسیار طولانی در مسیر خود پیش رفت، اما این راهی که در برابر من قرار دارد، چه مسیری است؟
شود اینجا کم از طفل دو روزه
اگر صد رستم در جوشن آمد
هوش مصنوعی: اگر در اینجا صد رستم نیز حضور داشته باشد، اما کسی مانند یک کودک دو روزه باشد، هیچ ارزش و قوتی نخواهد داشت.
درین ره عرش هر روزی به صد بار
ز هیبت با سر یک سوزن آمد
هوش مصنوعی: در این مسیر، هر روز به تعداد زیادی با جلال و عظمت به سادگی و کوچکترین چیزها نزدیک می‌شود.
درین ره هست مرغان کاسمانشان
درون حوصله یک ارزن آمد
هوش مصنوعی: در این مسیر، پرندگان به قدری کوچک و بی‌اهمیت هستند که درون یک غلاف، تنها یک دانه ارزن قرار می‌گیرد.
رهی است آیینه وارآن کس که در رفت
هم او در دیدهٔ خود روشن آمد
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که شخصی که از راهی می‌گذرد، همچون آینه‌ای است که خود را در دیدگان دیگران منعکس می‌کند. اگرچه او در حال عبور است، اما تصویر او در ذهن و خاطر دیگران باقی می‌ماند و همواره روشن و مشخص است.
کسی کو اندرین ره دانه‌ای یافت
سپهری خوشه‌چین خرمن آمد
هوش مصنوعی: کسی که در این راه موفق به پیدا کردن حتی یک دانه شود، مانند فردی است که خوشه‌چین و جمع‌آوری کننده‌ خرمن است و از حاصل کار دیگران بهره‌مند می‌شود.
نهان باید که داری سر این راه
که خصمت با تو در پیراهن آمد
هوش مصنوعی: باید مخفی نگه‌دارید آنچه را که می‌دانید، زیرا دشمن شما ممکن است در نزدیک‌ترین حالت به شما باشد و در ظاهر خود را پنهان کرده باشد.
کسی را گر شود گویی بیانش
ازین سر باخبر تر دامن آمد
هوش مصنوعی: اگر کسی در اینجا باخبر شود، با دامنش می‌آید و بیانش را می‌گوید.
کسی مرد است کین سر چون بدانست
نه مستی کرد ونه آبستن آمد
هوش مصنوعی: مرد واقعی کسی است که وقتی به حقیقت امر پی می‌برد، نه به حال مستی می‌افتد و نه دچار شگفتی و هیجان می‌شود.
علاج تو درین ره تا تویی تو
چو شمعت سوختن یا مردن آمد
هوش مصنوعی: در این مسیر درمان تو، تنها هنگامی که تو خودت را به دیگران نشان دهی، می‌توانی به کمک خود بیایی. مانند شمعی که با سوختن یا خاموش شدنش، روشنایی یا زندگی را به دیگران می‌بخشد.
بمیر از خویش تا زنده بمانی
که بی شک گرد ران با گردن آمد
هوش مصنوعی: برای زنده ماندن باید از خودخواهی و نفس خود بگذری، چون در نهایت، آنچه در زندگی به سراغت می‌آید، به خودت بر می‌گردد.
دل عطار سر دوستی یافت
ولی وقتی که خود را دشمن آمد
هوش مصنوعی: دل عطار دوست پیدا کرد، اما زمانی که با خودش رو به رو شد، دشمنی را احساس کرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۷۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1400/05/08 23:08
سید محسن

هزارانقرن گامی.......درست است

1400/05/08 23:08
سید محسن

هزاران قرن گامی  ---درست است