غزل شمارهٔ ۲۷۳
در عشق به سر نخواهم آمد
با دامن تر نخواهم آمد
بی خویش شدم چنان که هرگز
با خویش دگر نخواهم آمد
از حلقهٔ عاشقان بی دل
یک لحظه بدر نخواهم آمد
تا جان دارم ز عشق جانان
یک ذره به سر نخواهم آمد
در عشق چنان شدم که کس را
زین پس به نظر نخواهم آمد
در سوختگی چو آتشم من
زین سوختهتر نخواهم آمد
چون نیست شدم مرا چه باک است
گر خواهم وگر نخواهم آمد
پر سوخته بادم ار درین راه
چون مرغ به پر نخواهم آمد
عطار مرا حجاب راه است
با او به سفر نخواهم آمد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در عشق به سر نخواهم آمد
با دامن تر نخواهم آمد
هوش مصنوعی: در عشق هیچگاه با حالتی ناپاک و شتابزده وارد نخواهم شد.
بی خویش شدم چنان که هرگز
با خویش دگر نخواهم آمد
هوش مصنوعی: من به قدری خود را از دست دادهام که هرگز نمیخواهم دوباره به حال اول خود برگردم.
از حلقهٔ عاشقان بی دل
یک لحظه بدر نخواهم آمد
هوش مصنوعی: هرگز از جمع عاشقان بیدل جدا نخواهم شد، حتی برای یک لحظه.
تا جان دارم ز عشق جانان
یک ذره به سر نخواهم آمد
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندهام، هیچگاه از عشق محبوبم حتی یک لحظه غافل نخواهم شد.
در عشق چنان شدم که کس را
زین پس به نظر نخواهم آمد
هوش مصنوعی: در عشق به حدی گرفتار شدم که دیگر هیچ کس را در نظر نخواهم آورد.
در سوختگی چو آتشم من
زین سوختهتر نخواهم آمد
هوش مصنوعی: من مانند آتش در حال سوختن هستم و پس از این سوختگی، هیچ چیزی بیشتر از این سوختگی برایم نخواهد ماند.
چون نیست شدم مرا چه باک است
گر خواهم وگر نخواهم آمد
هوش مصنوعی: زمانی که وجود ندارم، برایم مهم نیست که آیا بخواهم یا نخواهم، در هر حال خواهم آمد.
پر سوخته بادم ار درین راه
چون مرغ به پر نخواهم آمد
هوش مصنوعی: اگرچه در این مسیر با مشکلات زیادی روبرو هستم و ممکن است مانند مرغی که پرش سوخته باشد، نتوانم به جلو بروم، اما عزم خود را جزم کردهام که تسلیم نخواهم شد.
عطار مرا حجاب راه است
با او به سفر نخواهم آمد
هوش مصنوعی: عطار باعث مانع شدن من از ادامهی مسیر شده است، بنابراین نمیخواهم با او به سفر بروم.