اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برقع از خورشید رویش دور شد
ای عجب هر ذرهای صد حور شد
هوش مصنوعی: پوشش نورانی چهرهاش از تابش آفتاب کنار رفت و نتیجهاش این شد که هر ذرهای به تعداد زیادی زیبایی و فرشته جلوه میکند.
همچو خورشید از فروغ طلعتش
ذره ذره پای تا سر نور شد
هوش مصنوعی: مانند خورشید، از درخشندگی چهرهاش، حتی ذرهذره وجودش از سر تا پا پر از نور گشت.
جملهٔ روی زمین موسی گرفت
جملهٔ آفاق کوه طور شد
هوش مصنوعی: تمام موجودات روی زمین تحت تأثیر پیام موسی قرار گرفتند و جهانی که در آن زندگی میکنیم، به مانند کوه طور، عظمت و شکوهی پیدا کرد.
چون تجلیاش به فرق که فتاد
طور با موسی ، ز هم مهجور شد
هوش مصنوعی: زمانی که نور الهی بر سر موسی تجلی کرد، کوه طور به یکباره از او جدا شد و موسی به حالتی حیرتزده و دور مانده افتاد.
فوّت خورشید نبود سایه را
لاجرم آن آمد این مقهور شد
هوش مصنوعی: با رفتن خورشید، سایه نیز ناپدید میشود، بنابراین این اثر به وجود آمد و سایه نتوانست دوام بیاورد.
قطرهای آوازهٔ دریا شنید
از طمع شوریده و مغرور شد
هوش مصنوعی: قطرهای صدای دریا را شنید و از روی شوق و هیجان، مغرور و سرمست شد.
مدتی میرفت چون دریا بدید
محو گشت و تا ابد مستور شد
هوش مصنوعی: مدتی او به سفر رفت و وقتی دریا را دید، محو زیباییاش شد و تا همیشه در سایه آن باقی ماند.
چون در آن دریا نه بد دید و نه نیک
نیک و بد آنجایگه معذور شد
هوش مصنوعی: وقتی که در آن دریا چیزی نه خوب دید و نه بد، به همین دلیل در آنجا معذور و بیگناه شد.
هر دوعالم انگبین صرف بود
لاجرم چون خانهٔ زنبور شد
هوش مصنوعی: هر دو جهان مانند عسل خالص است، بنابراین خانه زنبور به وجود آمده است.
زانگبین چون آن همه زنبور خاست
هر یکی هم زانگبین مخمور شد
هوش مصنوعی: از شهدی که در زنبورهای آن وجود دارد، هر یک از آنها تحت تأثیر قرار گرفته و مست شدند.
قسم هر یک زانگبین چندان رسید
کز خود و از هر دو عالم دور شد
هوش مصنوعی: هر یک از آن زخمها آنقدر عمیق و تاثیرگذار بود که انسان از خودش و از همه چیز در این دنیا فاصله گرفت و دور شد.
سایه چون از ظلمت هستی برست
در بر خورشید نورالنور شد
هوش مصنوعی: زمانی که سایه از تاریکی رهایی یابد و در آغوش نور خورشید قرار گیرد، به روشنایی و نور مطلق دست مییابد.
همچو این عطار بس مشهور گشت
همچو آن حلاج بس منصور شد
هوش مصنوعی: شبیه به این عطار که به شهرت فراوانی رسید، مانند آن حلاج که به مقام و منزلت بلندی دست یافت.
حاشیه ها
چون تجلّی بس به قوّت اوفتاد طور با موسی به هم مهجور شد
1404/08/14 00:11
سیدمحمد جهانشاهی
هنگامی که موسی مدت خود را به پایان رسانید و همراه خانواده اش (از مدین به سوی مصر) حرکت کرد از جانب طور آتشی دید! به خانواده اش گفت: درنگ کنید من آتشی دیدم، میروم شاید خبری برای شما بیاورم.... هنگامی که به سراغ آتش آمد ناگهان از ساحل راست وادی در آن سرزمین بلند و پر برکت از میان یک درخت ندا داده شد که ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان! »
1404/08/14 00:11
سیدمحمد جهانشاهی
متن صحیح است
بعد از سلام و عرض ادب
1404/08/14 00:11
سیدمحمد جهانشاهی
مراد آن است که وقتی که وقتی موسی به آتش در کوه طور نزدیک شد خداوند با وی مربوط و همکلام گردید و ارتباط موسی و کوه طور از بین رفت
هر دو عالم انگبین صاف بود
1404/08/14 11:11
سیدمحمد جهانشاهی
هر دو عالم انگبین بحت بود
1404/08/14 00:11
سیدمحمد جهانشاهی
طور با موسی ، ز هم مهجور شد
1404/08/14 11:11
سیدمحمد جهانشاهی
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱
برقع ، از خورشیدِ رویَش ، دور شد
ای عجب ، هر ذرّهای ، صد حور شد
همچو خورشید ، از فروغِ طلعتَش
ذرّه ذرّه ، پای تا سر ، نور شد
جملهٔ رویِ زمین ، موسی گرفت
جملهٔ آفاق ، کوهِ طور شد
چون تجلّیاش ، به فرقِ کُه فتاد
طور با موسی ، ز هم مهجور شد
قوّتِ خورشید ، نبوَد سایه را
لاجرم آن آمد ، این مقهور شد
قطرهای ، آوازهٔ دریا شنید
از طمع ، شوریده و مغرور شد
مدّتی میرفت ، چون دریا بِدید
محو گشت و تا ابد مستور شد
چون در آن دریا ، نه بد دید و نه نیک
نیک و بد ، آنجایگه معذور شد
هر دو عالم ، انگبینِ صِرف بود
لاجرَم ، چون خانهٔ زنبور شد
زانگبین ، چون آن همه زنبور خاست
هر یکی هم ، زانگبین مخمور شد
قسمِ هر یک ، زانگبین چندان رسید
کز خود و از هر دو عالم ، دور شد
سایه ، چون از ظلمتِ هستی برَست
در برِ خورشید ، نورالنّور شد
همچو این عطّار ، بس مشهور گشت
همچو آن حلّاج ، بس منصور شد