گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۰

گر آه کنم زبان بسوزد
بگذر ز زبان جهان بسوزد
زین سوز که در دلم فتادست
می‌ترسم از آن که جان بسوزد
این سوز که از زمین دل خاست
بیم است که آسمان بسوزد
این آتش تیز را که در جان است
گر نام برم زبان بسوزد
شد تیغ زبان من چنان گرم
از سینه که تا میان بسوزد
مغزم همه سوختست وامروز
وقت است که استخوان بسوزد
گر بر گویم غمی که دارم
عالم همه جاودان بسوزد
صد آه کنم که هر یکی زو
دو کون به یک زمان بسوزد
عطار مگر که خام افتاد
شاید که ز ننگ آن بسوزد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر آه کنم زبان بسوزد
بگذر ز زبان جهان بسوزد
هوش مصنوعی: اگر آه بکشم، زبانم می‌سوزد، اما اگر از زبان بگذرم، جهان خواهد سوخت.
زین سوز که در دلم فتادست
می‌ترسم از آن که جان بسوزد
هوش مصنوعی: از این احساس عمیق و سوزناک که در دلم ایجاد شده، می‌ترسم که این شوق و حرارت باعث نابودی جانم شود.
این سوز که از زمین دل خاست
بیم است که آسمان بسوزد
هوش مصنوعی: این احساس عمیق ناراحتی و نگرانی از زمین و اطراف ما به وجود آمده است و بیم آن می‌رود که این ناراحتی و درد به آسمان و آسمان‌خراش‌ها نیز سرایت کند و آنها را هم تحت تأثیر قرار دهد.
این آتش تیز را که در جان است
گر نام برم زبان بسوزد
هوش مصنوعی: این آتش تند و سوزان که در دل من وجود دارد، اگر بخواهم نامش را بر زبان بیاورم، زبانم را می‌سوزاند.
شد تیغ زبان من چنان گرم
از سینه که تا میان بسوزد
هوش مصنوعی: زبان من از شدت احساسات و هیجاناتی که در دل دارم، به شدت تند و تیز شده و به قدری داغ و مشتاق است که می‌تواند تا عمق وجود دیگران نفوذ کند و آن‌ها را بسوزاند.
مغزم همه سوختست وامروز
وقت است که استخوان بسوزد
هوش مصنوعی: فکر و ذهن من به شدت در حال آتش‌سوزی است و امروز زمان آن رسیده که جسم و وجودم نیز تحت تأثیر قرار بگیرد.
گر بر گویم غمی که دارم
عالم همه جاودان بسوزد
هوش مصنوعی: اگر از غمی که دارم بگویم، تمام دنیا را به آتش می‌کشم.
صد آه کنم که هر یکی زو
دو کون به یک زمان بسوزد
هوش مصنوعی: هر بار که آه می‌کشم، آرزو می‌کنم که هر دو جنبه‌ام به یکباره دچار درد و رنج شوند.
عطار مگر که خام افتاد
شاید که ز ننگ آن بسوزد
هوش مصنوعی: عطار شاید به خاطر شرم و احساس گناه، دچار خطا و اشتباه شده باشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۰ به خوانش عندلیب