گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۸

هر دل که وصال تو طلب کرد
شب خوش بادش که روز شب کرد
در تاریکی میان خون مرد
هر که آب حیات تو طلب کرد
وآنکس که بنا در این گهر یافت
بی خود شد و مدتی طرب کرد
آن چیز که یافت بس عجب یافت
وآن حال که کرد بس عجب کرد
چون حوصله پر برآمد او را
بانگی نه به وقت ازین سبب کرد
عشق تو میان خون و آتش
بردار کشیدش و ادب کرد
عشق تو هزار طیلسان را
در گردن عاشقان کنب کرد
بس مرد شگرف را که این بحر
لب برهم دوخت و خشک لب کرد
بس جان عظیم را که این درد
گه تاب بسوخت گاه تب کرد
چون خار رطب بد و رطب خار
عقل از چه عزیمت رطب کرد
صد حقه و مهره هست و هیچ است
این کار کدام بلعجب کرد
چون نتوانی محمدی یافت
باری مکن آنچه بولهب کرد
عطار سزد که پشت گرم است
چون روی به قبلهٔ عرب کرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر دل که وصال تو طلب کرد
شب خوش بادش که روز شب کرد
هوش مصنوعی: هر دلی که به دنبال رسیدن به تو باشد، شبی خوب و خوش را برایش آرزو می‌کنم، چون آن روز را به شب تبدیل کرده است.
در تاریکی میان خون مرد
هر که آب حیات تو طلب کرد
هوش مصنوعی: در تاریکی و در شرایطی سخت و ناامیدکننده، هر کس که به دنبال زندگی تازه و نجات‌بخشی باشد، باید به تو روی آورد.
وآنکس که بنا در این گهر یافت
بی خود شد و مدتی طرب کرد
هوش مصنوعی: کسی که در این گوهر (محبت یا زیبایی) مستحکم شد، بدون اراده به شوق و شادی دل مشغول گشت و مدتی را به خوشی سپری کرد.
آن چیز که یافت بس عجب یافت
وآن حال که کرد بس عجب کرد
هوش مصنوعی: آنچه که به دست آمد، بسیار شگفت‌انگیز بود و وضعیتی که رقم خورد، نیز بسیار عجیب و غریب به نظر می‌رسید.
چون حوصله پر برآمد او را
بانگی نه به وقت ازین سبب کرد
هوش مصنوعی: وقتی که صبر او به پایان رسید، ناگهان صدایی بلند شد که دلیل آن همین موضوع بود.
عشق تو میان خون و آتش
بردار کشیدش و ادب کرد
هوش مصنوعی: عشق تو مرا به شدت تحت تأثیر قرار داد و در میان سختی‌ها و چالش‌ها، توانستم آن را کنترل کنم و به آرامش برسانم.
عشق تو هزار طیلسان را
در گردن عاشقان کنب کرد
هوش مصنوعی: عشق تو مانند یک جواهر ارزشمند، دلیلی شده است که عاشقان به خود زینت ببخشند و به زیبایی خود بیفزایند.
بس مرد شگرف را که این بحر
لب برهم دوخت و خشک لب کرد
هوش مصنوعی: بسیاری از مردان بزرگ و شگفت‌انگیز وجود دارند که این دریا را بند آوردند و دهانشان را خشک کردند.
بس جان عظیم را که این درد
گه تاب بسوخت گاه تب کرد
هوش مصنوعی: دل بزرگ و حساس چه دردی را متحمل شده که گاهی به شدت دچار بی‌تابی و تب می‌شود.
چون خار رطب بد و رطب خار
عقل از چه عزیمت رطب کرد
هوش مصنوعی: زمانی که خار درخت خرما به میوه تبدیل می‌شود، این تحول نشان‌دهنده‌ی افکار و رفتارهای نادرست و نامناسبی است که به نظر می‌آید. پس در اینجا پرسش مطرح می‌شود که عقل و فکر چرا به سمت انتخاب این میوه که در واقع ناپسند و نامساعد است، حرکت کرده است؟
صد حقه و مهره هست و هیچ است
این کار کدام بلعجب کرد
هوش مصنوعی: در این دنیا کارهای زیادی وجود دارد که به نظر شگفت‌انگیز می‌آیند، اما در واقع هیچ‌گونه ارزش و اهمیت واقعی ندارند.
چون نتوانی محمدی یافت
باری مکن آنچه بولهب کرد
هوش مصنوعی: اگر نتوانی انسانی مانند محمد (ص) پیدا کنی، پس اعمالی که بولهب انجام داد را انجام نده.
عطار سزد که پشت گرم است
چون روی به قبلهٔ عرب کرد
هوش مصنوعی: عطار شایسته است که حمایت و دلگرمی پیدا کند، زیرا زمانی که به سمت قبله عرب رو می‌کند، نشان از توجه و احترام او دارد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۹۸ به خوانش عندلیب