اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشقِ تو ،جانِ مختصر، که پسندد؟
فتنه ی تو، عقلِ بی خبر، که پسندد؟
هوش مصنوعی: کسی که عاشق توست و زندگی کوتاهی دارد، چه کسی میتواند او را بپسندد؟ و گیرایی و جذابیت تو، که عقل بیخبر را مجذوب میکند، چه کسی میتواند آن را بپسندد؟
رویِ تو کز تُرکِ آفتاب، دریغ است
در نظرِ هندویِ بَصَر، که پسندد؟
هوش مصنوعی: چهره تو که از تابش خورشید زیباست، در نظر کسی که به زیباییهای هند نظر دارد، قابل ستایش نیست.
رویِ تو را تابِ قُوَّتِ نَظَری نیست
در رخِ تو، تیزتر نظر، که پسندد؟
هوش مصنوعی: چشمانم توانِ نگاه کردن به زیباییهایت را ندارد. در چهرهات، هیچ چیزی نمیتواند توجه من را بیشتر جلب کند.
چون بنگنجد شِکَر، بُرون ز دهانت
از لبِ تو خواستن شِکر که پسندد؟
هوش مصنوعی: زمانی که شکر در دهانت جا نگیرد، چرا باید از لب تو بخواهیم که شکر دهند؟ چه چیزی از تو پسندیده است؟
چون نتوان بی کمر، میانِ تو دیدن
مویِ میانِ تو را کمر که پسندد؟
هوش مصنوعی: هرگاه نتوانم بدون کمربند (پوشش)، تو را ببینم، چه کسی ممکن است میانِ تو را (یعنی موی تو) بپسندد؟
چون به کمان بَرنِهی خدنگِ جگردوز
پیشِ تو، جز جانِ خود، سِپَر که پسندد؟
هوش مصنوعی: وقتی تیری از کمان به سوی تو پرتاب میشود، هیچ چیز جز جان خودم را به عنوان سپر برای تو نمیپسندم.
چون به جفا، تیغت از نیام برآری
در همه عالَم، حدیثِ سَر، که پسندد؟
هوش مصنوعی: وقتی که با ظلم و ستم، تیغ خود را از نیام بیرون میآوری، چه کسی در تمام جهان میتواند داستان سر تو را بپسندد؟
چون غمِ عشقت، به جان خرند و بِه اَرزد
در غم تو، حیله و حذر، که پسندد؟
هوش مصنوعی: وقتی غم عشق تو به جانم سخت فشار میآورد و در این اندوه، هیچ ترفند و دوری نمیتواند کمکی کند، چه چیزی را میتوان پسندید؟
تا غمِ عشقِ تو هست در همه عالَم
هیچ دلی را، غمی دگر، که پسندد؟
هوش مصنوعی: تا وقتی که نگرانی و درد محبت تو در جهان وجود دارد، هیچ دلی دیگر هیچ غم و اندوهی را نمیپسندد.
وصلِ تو جُستَم به نیم جانِ مُحَقَّر
وصلِ تو آخِر، بدین قَدَر که پسندد؟
هوش مصنوعی: دوستت را جستوجو کردم و در حالتی که نیمی از وجودم باقی مانده بود، به درک وصل تو رسیدم. اما حالا میپرسم آیا این وصل به اندازهای است که مورد پسند تو باشد؟
هر سَحَر از عشقِ تو، بَسا که بسوزم
سوز چو من شمع هر سَحَر که پسندد؟
هوش مصنوعی: هر صبح که از عشق تو بیدار میشوم، ممکن است به اندازه شمعی که در آتش میسوزد، بسوزم. چه کسی است که این وضعیت مرا بپسندد؟
چون تو جگر گوشهٔ دلِ مَنی آخِر
قوتِ مَن از گوشهٔ جگر که پسندد؟
هوش مصنوعی: تو برای من بسیار عزیز و محبوبی، پس چگونه میتوانم از جگر و دل خودم که تو در آن جای داری، کم بیاورم؟
شُد دلِ عَطّار پاره پاره ز شوقت
کارِ دلِ او اَزین بَتر که پسندد؟
هوش مصنوعی: دل عطار از عشق پارهپاره شده است، آیا کار دل او از این بدتر میتواند باشد که چیزی غیر از عشق را بپسندد؟
حاشیه ها
1404/08/18 10:11
سیدمحمد جهانشاهی
عطّار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷
عاشقِ تو ،جانِ مختصر، که پسندد؟
فتنه ی تو، عقلِ بی خبر، که پسندد؟
رویِ تو کز تُرکِ آفتاب، دریغ است
در نظرِ هندویِ بَصَر، که پسندد؟
رویِ تو را ، تابِ قُوَّتِ نَظَری نیست
در رخِ تو، تیزتر نظر، که پسندد؟
چون بنگنجد شِکَر، بُرون ز دهانَت
از لبِ تو خواستن شِکَر ، که پسندد؟
چون نتوان بی کمر، میانِ تو دیدن
مویِ میانِ تو را ، کمر که پسندد؟
چون به کمان بَرنِهی ، خدنگِ جگردوز
پیشِ تو، جز جانِ خود، سِپَر که پسندد؟
چون به جفا، تیغَت از نیام برآری
در همه عالَم، حدیثِ سَر، که پسندد؟
چون غمِ عشقَت، به جان خرند و بِه اَرزَد
در غمِ تو، حیله و حذر، که پسندد؟
تا غمِ عشقِ تو هست ، در همه عالَم
هیچ دلی را، غمی دگر، که پسندد؟
وصلِ تو جُستَم ، به نیم جانِ مُحَقَّر
وصلِ تو آخِر، بدین قَدَر که پسندد؟
هر سَحَر از عشقِ تو ، بَسا که بسوزم
سوزِ چو من شمع ، هر سَحَر که پسندد؟
چون تو جگر گوشهٔ دلِ مَنی ، آخِر
قوتِ مَن ، از گوشهٔ جگر که پسندد؟
شُد دلِ عَطّار ، پاره پاره ز شوقَت
کارِ دلِ او ، اَزین بَتَر که پسندد؟