غزل شمارهٔ ۱۵۴
پیر ما بار دگر روی به خمار نهاد
خط به دین برزد و سر بر خط کفار نهاد
خرقه آتش زد و در حلقهٔ دین بر سر جمع
خرقهٔ سوخته در حلقهٔ زنار نهاد
در بن دیر مغان در بر مشتی اوباش
سر فرو برد و سر اندر پی این کار نهاد
درد خمار بنوشید و دل از دست بداد
میخوران نعرهزنان روی به بازار نهاد
گفتم ای پیر چه بود این که تو کردی آخر
گفت کین داغ مرا بر دل و جان یار نهاد
من چه کردم چو چنین خواست چنین باید بود
گلم آن است که او در ره من خار نهاد
باز گفتم که اناالحق زدهای سر در باز
گفت آری زدهام روی سوی دار نهاد
دل چو بشناخت که عطار درین راه بسوخت
از پی پیر قدم در پی عطار نهاد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیر ما بار دگر روی به خمار نهاد
خط به دین برزد و سر بر خط کفار نهاد
هوش مصنوعی: پیر ما دوباره به حالت مستی و نشئگی برگشته و مسیرش را تغییر داده است، او اصول دین را نادیده گرفته و سرش را به سمت کفر و انحراف سوق داده است.
خرقه آتش زد و در حلقهٔ دین بر سر جمع
خرقهٔ سوخته در حلقهٔ زنار نهاد
هوش مصنوعی: یک پارچه سوخته را به تن کرده و در جمع پیروان دین قرار گرفت، در حالی که آن پارچه سوخته را بر زنجیر نهاد.
در بن دیر مغان در بر مشتی اوباش
سر فرو برد و سر اندر پی این کار نهاد
هوش مصنوعی: در محل دور از جامعه، او در میان گروهی از مردم بیهدف و بیفکر، سرش را پایین میآورد و تمام توجهش را معطوف انجام این کار میکند.
درد خمار بنوشید و دل از دست بداد
میخوران نعرهزنان روی به بازار نهاد
هوش مصنوعی: شخصی در حال تجربهی ناراحتی ناشی از خماری است و دلی را که عشقش را از دست داده، در حالی که سرشار از احساسات شدید و نارضایتی است، به سمت بازار میبرد تا با نوشیدن شراب و رهایی از دردهایش، به نوعی فرار کند. او به قدری تحت تأثیر قرار گرفته که با صدای بلند در خیابانها اعلام وجود میکند.
گفتم ای پیر چه بود این که تو کردی آخر
گفت کین داغ مرا بر دل و جان یار نهاد
هوش مصنوعی: گفتم ای پیر چرا این کار را کردی؟ او پاسخ داد که این درد سنگینی را که به دل و جانم گذاشتی، احساس کردم.
من چه کردم چو چنین خواست چنین باید بود
گلم آن است که او در ره من خار نهاد
هوش مصنوعی: من چه کار کردم که اینگونه پیش آمد؟ باید همینگونه باشد. گل من این است که او در مسیر من، خارهایی گذاشته است.
باز گفتم که اناالحق زدهای سر در باز
گفت آری زدهام روی سوی دار نهاد
هوش مصنوعی: باز به او گفتم که حقیقت را بیان کردهای و سر خود را در خطر انداختهای. او پاسخ داد که بله، من این کار را کردهام و آمادهام که به سمت چوبهدار بروم.
دل چو بشناخت که عطار درین راه بسوخت
از پی پیر قدم در پی عطار نهاد
هوش مصنوعی: وقتی دل متوجه شد که عطار در این مسیر سوخته و جانفشانی کرده است، به دنبال پیر خود، راه عطار را در پیش گرفت.

عطار