گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۳

ای مُشکِ ختا ، خطِ سیاهت
خورشید درم خرید ماهت
هرگز به خطا خطی نیفتاد
سر سبزتر از خط سیاهت
در عالم حسن پادشاهی
جان همه عاشقان سپاهت
چون بنده شدند پادشاهانت
می‌نتوان خواند پادشاهت
گردان گردان سپهر سرکش
جویان جویان ز دیر گاهت
بر خاک از آن فتاد خورشید
تا ذره بود ز خاک راهت
چون چین قبا به هم درافتند
عشاق چو کژ نهی کلاهت
در عشق تو زهد چون توان کرد
چون کس نرسد به یک گناهت
بس آه که عاشقانت کردند
دل نرم نشد ز هیچ آهت
هرگز نرسد ور آن همه آه
درهم بندی به بارگاهت
آن دم که ز پرده رخ نمایی
صد فتنه نشسته در پناهت
وانگه که ز لب شکر گشایی
صد خوزستان زکات خواهت
گر تو شکری دهی به عطار
این صدقه فتد به جایگاهت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای مُشکِ ختا ، خطِ سیاهت
خورشید درم خرید ماهت
هوش مصنوعی: ای مشک، خط سیاه تو باعث شده که خورشید برای من ارزشمندتر شود و ماهِ تو هم مورد توجه قرار گیرد.
هرگز به خطا خطی نیفتاد
سر سبزتر از خط سیاهت
هوش مصنوعی: هرگز اشتباهی رخ نداد که از تو سبزتر باشد، زیرا تو از سیاهی و نامناسبی دوری کرده‌ای.
در عالم حسن پادشاهی
جان همه عاشقان سپاهت
هوش مصنوعی: در دنیای زیبایی، تو مانند پادشاهی هستی که جان همه عاشقان به تو وابسته است.
چون بنده شدند پادشاهانت
می‌نتوان خواند پادشاهت
هوش مصنوعی: زمانی که بندگان تو به بندگی درآمدند، دیگر نمی‌توانند تو را پادشاه خطاب کنند.
گردان گردان سپهر سرکش
جویان جویان ز دیر گاهت
هوش مصنوعی: آسمان پرچرخش و سرکش، همانند جویندگان قدیمی، به دنبال تو و یاد تو در حال حرکت است.
بر خاک از آن فتاد خورشید
تا ذره بود ز خاک راهت
هوش مصنوعی: خورشید به خاطر ذره‌ای که از زمین بود، بر روی خاک افتاد و از این حادثه نشانه‌ای برای راه تو رقم خورد.
چون چین قبا به هم درافتند
عشاق چو کژ نهی کلاهت
هوش مصنوعی: وقتی عاشقان به هم می‌رسند و درگیر می‌شوند، درست مانند این است که کلاهی را که به حالت کج گذاشته‌ای، به امید اصلاح کردنش، دوباره به سر می‌گذاری.
در عشق تو زهد چون توان کرد
چون کس نرسد به یک گناهت
هوش مصنوعی: در عشق تو، چطور می‌توان به زهد و پرهیز بپرداخت، وقتی که هیچ‌کس نمی‌تواند به یک گناه تو برسد؟
بس آه که عاشقانت کردند
دل نرم نشد ز هیچ آهت
هوش مصنوعی: افراد عاشق با آه و ناله‌های تو نتوانستند دل نرم و آسیب‌پذیری پیدا کنند.
هرگز نرسد ور آن همه آه
درهم بندی به بارگاهت
هوش مصنوعی: هرگز به بارگاهت نمی‌رسد، حتی اگر آنقدر گله و شکایت کنم که دل را بشکافد.
آن دم که ز پرده رخ نمایی
صد فتنه نشسته در پناهت
هوش مصنوعی: زمانی که تو از پشت پرده بیرون بیایی و چهره‌ات را نشان بدهی، هزاران آشوب و دیوانگی در سایه‌ات پنهان شده است.
وانگه که ز لب شکر گشایی
صد خوزستان زکات خواهت
هوش مصنوعی: زمانی که لبان تو به لبخند شکرین باز می‌شوند، هزاران خوزستان با نیکی و دوستانه به سوی تو می‌آیند.
گر تو شکری دهی به عطار
این صدقه فتد به جایگاهت
هوش مصنوعی: اگر تو شکری به عطار بدهی، این نیکی به خودت باز می‌گردد و نتیجه‌اش به خاطر اوایل خوبی که کرده‌ای، نصیب خودت می‌شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۳ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1399/04/01 19:07
جزیره مثنوی

بیت اول: ای مشک ختا
صیحی است که اشاره به سرزمین ختا دارد

1404/05/02 11:08
سیدمحمد جهانشاهی

هرگز نرسد ور آن همه آه

درهم بندی به بارگاهت

درهم بندی ، صحیح است؟ یعنی چه؟

1404/05/02 13:08
علی میراحمدی

از آنجا که آه از نهاد ضعیفان برمی آید و خود نیز ضعیف است میگوید: اگر همه این آه و ناله ها را  به هم ببندی تا قوت و قدرتی پیدا کنند که به بارگاه تو برسند،نخواهند رسید.

این برداشت بنده بود.

شاید این غزل از عطار نباشد.

1404/05/03 12:08
سیدمحمد جهانشاهی

خیلی ممنونم 

صحیح است